Monday, May 30, 2011

محمد نوری زاد : صبورباشيد و دميدن سحر را از پي همين شيوه نوشتن ها تماشا كنيد

طی ایمیلی به محمد نوریزاد خواستم از او که درباره نامه اش توضیح دهد و او در جوابی گفت :       
سلام بر شما
گاه يك پير در خشت خام چيزهايي مي بيند كه جوان در آيينه نمي بيند . صبورباشيد و دميدن سحر را از پي همين شيوه نوشتن ها تماشا كنيد.
محمد نوری زاد

Saturday, May 28, 2011

چقدر خوبه...

چقدر خوبه...
فیسبوک فیلتره..شادی محدوده...ماه رمضونا
خوردن بده! شلاق میزنن آقا!!!..لیگ برتر خیلی جذابه...ماهواره ها رو جمع
میکنن!..امریکا شیطان بزرگه..دختر همسایه نامحرمه..مشروب حرومه!..تریاک
حلاله..یه عالمه نفت داریم..بی نهایت گاز داریم..قطارها تأخیر
......دارن...پروازها کنسل میشن..پارازیت در فضا پراکنده است..بهشتی در راه
است..از برای من و تو نیست..منجی می آید..شاید این جمعه بیاید..شاید هم
هرگز نیاید..شاید

Friday, May 27, 2011

آقای نوری زاد شما را چه شده است؟ منتظر پاسخ شما به خاطر این نامه هستیم که به تمجید قاتل مردم پرداختید

سلام و احترام و درود برای شما که مقاومت کردید ولی آقای نوریزاد شما را چه شده است که این گونه خامنه ای را دعا می کنید و به پایش افتادید؟ به خاطر این گفته هایتان برای مردم توضیح دهید... نا امیدمان کردید.. مردم منتظر جوابند.... آقای نوریزاد چخ شده است که زودتر از تمام شدن حکمتان آزاد شدید و از وقتی آزاد شدید دیگر خبری از مواضع قبلی نیست و برعکس برای قاتلین مردم ایران دعا می کنید...

بخش هایی از نامه گهر بارشما آقای نوری زاد!:

من، همینجا، از موضع یک کوچک تر ناپیدا، از رهبر محترم جمهوری اسلامی ایران، تقاضا می کنم به یمن خاطره های خوب و صادقانه ای که از تو و پدرشریف تو دارن...د، تو را، همسرت را، و جناب کروبی را، از حصار بدرآورند.
فرمان آزادی شما توسط ایشان ، قطعا برمقبولیت ایشان خواهد افزود[!!] و فضا را برای گشایش هرچه بیشتر خواهد گشود. ما با هر تعدادی که داریم، سیزده ملیون، کمتر یا بیشتر، مصرانه این تقاضا را به آستان رهبرمان تقدیم می داریم و ابراز بزرگواری ایشان را انتظار داریم. چرا که اصرار برتداوم حبس و حصار شمایان، هرگز به نفع نظامی که ضرورت بقایش را شعار می دهیم نیست. انتظار ما از رهبر عزیزمان مدیریت بر بحرانی است که چون سیل به سمت ما هجوم می آورد. بحرانی که اگر صبوری اش سرآید، نه اسلحه خواهد شناخت و نه چیزی به اسم اسلام. و قطعا همه ی ما را خواهد روفت و به دره ای بی انتها در خواهد انداخت. بحرانی که زنگ هشدارش در کشورهای منطقه به صدا در آمده است و ما متعمدانه اما نابخردانه، با رویگردانی از عبرت پذیری، خود را از مسیر آن بدر می بریم .آیا رهبر گرامی ما صدای ما را می شنوند؟ این ما ییم و فریاد تقاضامندی ما . ما مگر چند نفریم ؟ حداقل سیزده ملیون نفر. و جمعیتی به کثرت تاریخ . و آرزوهایی که برای برآورده شدن پای می کوبند . آیا ما همین امروزها خبر خوبی از بیت ایشان خواهیم شنید؟
خدایا خامنه ای ما را محافظت کن . ما به مهربانی او بیش تر نیازمندیم.

 آیا این همان نوری زادی ست که در 28 سوال از خامنه ای گفته بود:
حضرت شامخ شما، شاید جزو معدود رهبران تاریخ است که فراوان سخن گفته است. کمتر رهبری به قدر شما سخن گفته و می گوید. و البته، سخنان نغز و موعظه گون. اطمینان دارم از اینکه می توانید به راحتی، در هر موضوع، بدون دغدغه ورود کنید و مفصل سخن بگویید، لذت می برید. این لذت اما، محدود به شخص حضرت شماست. از خود شما که فاصله بگیریم، این لذت، کم و کمتر می شود. به مردم که می رسد، چیزی از طعم آن باقی نمی ماند.
ایا این همون نوری زاده که با اون 28 سوال خواب برای رهبر گرامی خامنه ای نگذاشته بود؟؟؟؟؟؟؟؟
 منتظر پاسخیم

نوری زاد خطاب به میرحسین موسوی:‌ سید عزیز، چشم به راه توایم . همپای روزگار

سید سلام ،
چه خوب که می شود بدون هیچ دخل و تصرف در اوزان آسمانی آدمیان ، تو را با همین مختصر خطاب کرد :
” سید ، سلام” !
به ما بگو حال و احوال هم بندی ات چگونه است ؟ امید که به همین زودی ، بند از دست و پای تو و هم بندی ات بگسلد ، وما شما را مثل سابق ، در کنار مردم دربندخود ببینیم. و باز به امید روزی که بند از دست و پای مردم ما نیز بگسلد، و راه برای رشد مردمی که سالها از رشد ، باز داشته شده اند ، هموار گردد.
تو، سید عزیز، باید، آری باید، طعم بند را می چشیدی. و با رگ و پی ات ، با درد و داغ مردم دربند، می آمیختی .
از این پس ، هم تو ، و هم همسرت ، هرکجا اگر سخن از آزادی بگویید، و یا هرکجا از حقوق فردی و جمعی مردم سخن به میان آورید ، حتما به سمت و سویی اشاره می کنید که همانجا کانون آسیب ها و کاستی های مکرر ماست . جایی که مردم ما ، دراین سالهای پس از انقلاب ، مرتب بدان انگشت می نهاده اند و برآن تاکید می ورزیده اند و نگاه ما و شما و جهانیان را بدان سو می خوانده اند و ما و شما ، درک درستی از آن نداشته ایم . و یا بنا به مصالحی که تمامی نداشت ، از تماشای فاجعه ها رو می گردانیده ایم .
تو اما ، سیدعزیز، مگر چه می گفتی و یا چه می خواستی که از چهار اطراف ، برتو و براطرافیان تو سنگ باریدند ؟ وحضور تو را درکانون قدرت برنتافتند؟
تو می گفتی:
با رمالی و کف بینی و هاله ی نور و اوهامی چون مدیریت برجهان نمی شود کشور را اداره کرد. روزی که در “بند دو الف ” زندان اوین ، سرکرده ی رمالان دولت را به بند مجاور من منتقل کردند، من از غربت سیادت تو به گریه افتادم . تو ، افق هایی را نشان ما می دادی که از چشم ما پنهان بود .

تو می گفتی :
یک بار و برای همیشه باید از رویه ی جاری و متداول پرونده سازی ، و ورود به حوزه های خصوصی مردم دست شست . من خود شخصا در زندان اوین ، دریافتم که خندیدن به حریم خصوصی مردم ، و ورود هماره و بی دلیل و غیرقانونی به این حریم ، زنگ تفریحی است که جماعتی از ما بدان معتاد شده ایم و در آن هوا حتی تنفس می کنیم .
تو می گفتی :
دست دزدان را باید از کیسه ی مردم بیرون کشید .
تو می گفتی :
نمی شود  دست یک دزد بی نشان را به ساطور قانون سپرد و دست دزدان صاحب نامی چون رییس جمهور و معاون اول او را واگشود. درزندان بودم که نامه ی آقای توکلی به رییس قوه ی قضاییه مبنی بر دزدی های کلان معاون اول رییس جمهور را دریکی از روزنامه های رسمی کشور خواندم . مگر خود من چیزی غیر از این به رییس قوه ی قضاییه نوشته بودم که من اکنون در زندان باشم و آقای توکلی درمجلس؟ این دوگانه نگری به قانون درامتداد همان یک بام و دوهوایی است که خود ما ردش را در آژانس انرژی هسته ای نشان مردم دنیا می دهیم و ناله سرمی دهیم . که : ای مردم جهان ، می بینید آمریکای جهانخوار به انرژی هسته ای ما و انرژی هسته ای اسراییل چگونه با دو رویکرد مغایر می نگرد ؟
تو می گفتی :
ورود سپاهیان ونظامیان ، طبق قانون به عرصه های سیاسی و اقتصادی ممنوع است . درست همان عرصه ای که امروزه در تعلق محوری دوستان  ما بوده و هست . عقل جمعی ، درست تشخیص می داده است که اسلحه بدستان اگر به هر عرصه ای ورود کنند ، بدیهی ست که دیگران از آن عرصه ها گریز خواهند کرد . که در این ورود مسلحانه و گریز هراسناکانه ، نه سلامتی برای رفتار سیاسی ما باقی خواهد ماند و نه سلامتی در حوزه های اقتصادی ، و نه هیچ سلامتی در هیچ حوزه ای . در دوسال گذشته ، درست پیش چشم مردمان دنیا  ، همین خود ما نشان همه دادیم که چگونه می شود پوست از تن قانون درید و همان پوست دریده شده را برتن هر کودن دلخواه کرد .
تو می گفتی :
وقتی با اشاره به تاریخ ، و حکومت امام علی ، رقیبان خود را بی هیچ تخفیفی در صف خوارج نهروان جا می دهیم و با همین تطبیق هردمبیل، دنیا را برسر رقیب خود آوار می کنیم ، ابتدا باید علی بودن خود را ثابت کنیم . وگرنه هرکسی می تواند بدین ریسمان آویخته از تاریخ دست ببرد و با اشاره به خوارج نهروان ، سرضرب ، جایگاه علی را برای خود بلوکه کند .
تو می گفتی :
همه در برابر قانون یکسان اند . و روی کلمه ی “همه” ، تاکید می کردی . که یعنی بدون استثنا ! ویعنی : قانون ، به رهبر و رییس جمهور و همه ی رییس ها از یک طرف ، ویک روستایی از طرف دیگر ، به یک چشم می نگرد . درست همان نگرش امام علی . و درست همان نگرشی که در قانون اساسی ما هست و ما از اساس بیرونش کشیده ایم و به قهقرایی دور و نا پیدا پرتابش کرده ایم تا کسی سراغش را نگیرد . ما با غرور بر منبرها از امام علی و آن یهودی گمشده در تاریخ یاد می کنیم که به قاضی القضات خود امام علی مراجعه می کنند و امام علی – شکست خورده – از آن محکمه خارج می شود . و در این زمان ، آنچنان هیبتی از عدالت افراخته ایم که : حتی تجسم طرح شکایت یک روستایی بی نشان و آسیب دیده ، از رهبرمان یا از  رییس جمهور، یا از هر رییس صاحب نام ، خنده دار یا : کفرآمیز تلقی می شود .
تو می گفتی :
باید غبار غلیظ نشسته بر چهره ی قانون را زدود و قانون را از زیر پای مجریان قانون بدر کشید و سرجای بایسته اش نشاند .
تو می گفتی :
چهره ی مخوفی که ما و بزرگان و حکومتیان از دین پرداخته ایم ، هیچ ربطی به ذات دین ندارد . که دین ، هرچه دارد ، جز زیبایی نیست و زشتی های نشسته به چهره ی  آن ، فضولاتی است که خود ما  به آن افزوده ایم .
تو می گفتی :
درپیشگاه قانون ، اقلیت سنی و مسیحی و زردشتی و یهودی و حتی کافران کمونیست، همان حقوقی را دارند که اکثریت شیعه . این وعده ها را ما ، در روزهای آغازین این نظام ، به مردم خود دادیم و رای آری آنان را ربودیم و بلافاصله بعد از کسب رای ، بنای ناسازگاری با مردم خود را پی نهادیم.
تو می گفتی :
باید به روی ایرانیان آواره و قهر کرده و عبوس و عصبانی آغوش گشود و نازشان را کشید و بخاطر سالها بد اخلاقی ، از آنان دلجویی کرد و به میهن بازشان آورد . تو می گفتی : نخبگان فراوانی که به هر دلیل به ما پشت کرده اند و راهی هر کجا غیر از وطن خود شده اند ، حراج ظالمانه ی استعداد ها و سرمایه های این سرزمین بحران زده اند .
تو می گفتی :
ادبیات هتاکانه و بی شرمانه و وقیحانه و دهشتناک رسانه های ملی و حکومتی را باید روفت ، و به جای آن : ادب انسانی را برکشید .
تو می گفتی :
اگر ریسمان دزدانی چون معاون اول رییس جمهور را بگیریم و بکشیم، بزرگان و صاحب منصبانی به صحنه آورده می شوند که هم اکنون برمسندهای بظاهر زوال ناپذیر خویش آرمیده اند و سردر اموال مردم فرو برده اند . و می گفتی : به محض افشای دزدی های آنان ، بزرگان مخفی شده ، مفتضحانه از اریکه های دروغین شان به زیر می غلتند .
تو می گفتی :
عنوان و درشتی عنوان آدمها، نباید برای آنان مصونیت ایجاد کند . و می گفتی : آدمها هرچه از پله های یک مسندبالاتر می روند ، پاسخگویی و شفافیت عملکردشان باید بیشتر باشد .
خلاصه سید عزیز،
تو ازهمین ها می گفتی که طرف مقابل ، تو را برنتافت . چرا که طرف مقابل ، اتفاقا بنا برهمین ویژه خواری ها و ویژه سالاری ها داشته و دارد .از همان ابتدا هم معلوم بود که مواضع مته گون تو، و حضور نامحرم تو در خلوت غارتگری آنان، تحمل شدنی نیست.
تو می گفتی :
اگر یک شهروند بی نشان ، تقاضای حسابرسی از خلوتگاه مالی شهرداری و ادارات و وزارتخانه ها و ریاست جمهوری و آستان قدس رضوی و بنیاد مستضعفان را داشت ، نباید آن شهروند بی نشان را ، و زن و بچه و خویشاوندان او را ” پودر” کرد.
تو می گفتی :
طبق آیه های قرآن ، کشتن یک نفر بی گناه ، بمثابه کشتن همه ی مردم روی زمین است . و می گفتی : ما با قتلهای زنجیره ای ، و قتلهای بی سرو صدای دیگر، هزاران بار ، بشریت را به اسم اسلام ازپا درآورده ایم . و می گفتی : یک چنین خوی و خصلتی اگر از هر کشور و تمدنی برآید ، از ما که به شوق شهد دین خدا کام گشوده ایم ، پذیرفتنی که نیست، بخشودنی نیز نیست .
سید عزیز ، می گفتی : ما با قتلهای زنجیره ای ، و قتلهای بی سرو صدای دیگر، هزاران بار ، بشریت را به اسم اسلام ازپا درآورده ایم . و می گفتی : یک چنین خوی و خصلتی اگر از هر کشور و تمدنی برآید ، از ما که به شوق شهد دین خدا کام گشوده ایم ، پذیرفتنی که نیست، بخشودنی نیز نیست .
سیدعزیز ، گذران شب ها و روزهای حصاری را که در آن گرفتاری  شماره کن و انگشت بر روزی بگذار که سرفراز ، از میان بندهای گسسته ، پای بیرون می گذاری .
سنگینی دیو سیرتی رسانه های وقیح حکومتی را برشانه های خودشان وابگذار، که آنان در ابراز فهمی که لابد از دین خدا برداشته اند ، عکس سربرهنه ی همسر تو را برصفحه ی اصلی پرده ی نقالی خود گذاردند . ما اما ، از آبشار آسمان فهم، آموخته ایم که سربرهنگی را بر: برهنگی فهم ، و بر: بی فهمی و جهلی که چهره ی کریه خود را بزک کرده ، شرف و برتری بدهیم . ما ، با خزیدن به سایه ی سلامت و درستی ایمان همسرتو ، خود را در پناه پاکی ها و شایستگی ها می بینیم . درست همان سلامتی  که بسیاری از مدعیان امروزین دین از او بی نصیب و بی بهره اند .
سید عزیز،
زمان ، مرگ پدر شریف تو را به تعویق انداخت . او می توانست سه سال پیش از دنیا برود . او زنده ماند تا تو را درحصار کسانی ببیند که خود ، آنان را درسالهای تلخ و تاریک پهلوی پناه داده بود .
سرت سلامت سید،
به خودت ، به همسرت، و به مردمی که چشم به راه تو اند ، نیک بنگر! جماعتی ، به زعم خود، آبروی تو را زیر پا نهادند و برآن پای کوفتند. آنان ، نابینا تر از آنند که برکشیده شدن تو را و آبروی تو را ببینند و باور کنند .
سید عزیز،
چشم به راه توایم . همپای روزگار. که او نیز با بازی های پنهان و آشکارخود ، چشم به راه توست.
تا ده سال دیگر ، بیست سال دیگر ، بسیاری از کسانی که با فهم تو گلاویز شدند ، همچون خود تو به دیار باقی خواهند شتافت . و دنیارا ، با همه ی اطوارش ، برای آیندگان باقی خواهند گذارد . آیندگانی که بنا ندارند سربه انبان فریب فرو برند و از آن سیر بخورند . آیندگانی که برباورهای درست خانه خواهند ساخت. و بسیاری از فضولات فکری و اعتقادی امروز ما را دور خواهند ریخت . و به ناب فهم و عقل و عشق ، دست خواهند برد .
بدا به حال من ، که از همین امروز، در رکاب فهم و عقل و عشق نباشم.
من، همینجا، از موضع یک کوچک تر ناپیدا ، از رهبر محترم جمهوری اسلامی ایران، تقاضا می کنم به یمن خاطره های خوب و صادقانه ای که از تو و پدرشریف تو دارند ، تو را ، همسرت را ، و جناب کروبی را ، از حصار بدرآورند.
من، همینجا، از موضع یک کوچک تر ناپیدا ، از رهبر محترم جمهوری اسلامی ایران، تقاضا می کنم به یمن خاطره های خوب و صادقانه ای که از تو و پدرشریف تو دارند ، تو را ، همسرت را ، و جناب کروبی را ، از حصار بدرآورند.
فرمان آزادی شما توسط ایشان ، قطعا برمقبولیت ایشان خواهد افزود و فضا را برای گشایش هرچه بیشتر خواهد گشود. ما با هر تعدادی که داریم ، سیزده ملیون ، کمتر یا بیشتر ، مصرانه این تقاضا را به آستان رهبرمان تقدیم می داریم و ابراز بزرگواری ایشان را انتظار داریم . چرا که اصرار برتداوم حبس و حصار شمایان ، هرگز به نفع نظامی که ضرورت بقایش را شعار می دهیم نیست . انتظار ما از رهبر عزیزمان مدیریت بر بحرانی است که چون سیل به سمت ما هجوم می آورد . بحرانی که اگر صبوری اش سرآید ، نه اسلحه خواهد شناخت و نه چیزی به اسم اسلام . و قطعا همه ی ما را خواهد روفت و به دره ای بی انتها در خواهد انداخت . بحرانی که زنگ هشدارش در کشورهای منطقه به صدا در آمده است و ما متعمدانه اما نابخردانه ، با رویگردانی از عبرت پذیری  ، خود را از مسیر آن بدر می بریم .
سید عزیز ،
پنجشنبه ی هفته ی گذشته ، با هزار مکافات ، و البته با همراهی و همکاری و تصویربرداری لحظه به لحظه ی حراست بیمارستان مدرس ، به دیدن مردی رفتم که سالها ، در آن رژیم و در این  رژیم ، زندانی بوده است . مردی که اکنون ، نفس های پایانی عمر پرفراز وفرود خود را فرو می برد و برمی آورد .
مردی که غریبانه ، چشم بردنیای پرفریب، و فریب کاری امثال من، بسته است تا همان چشم را چند روز دیگر ، به محشری از آسمان خدا بگشاید. عزت الله سحابی ، اکنون، با نفس های پایانی عمرخود، میزان فهم ما را ، میزان شعور ما را، ومیزان درستی دین و انسانیت و آزادگی ما را به احتجاج آورده است .
مردی که غریبانه ، چشم بردنیای پرفریب، و فریب کاری امثال من، بسته است تا همان چشم را چند روز دیگر ، به محشری از آسمان خدا بگشاید. عزت الله سحابی ، اکنون، با نفس های پایانی عمرخود، میزان فهم ما را ، میزان شعور ما را، ومیزان درستی دین و انسانیت و آزادگی ما را به احتجاج آورده است .
این روزها ، چه خوب که اخبار بیماری و درگذشت یک فوتبالیست در رسانه های ما تاب خورده و همه ی حساسیت ها و حیثیت رسانه ای و مملکتی ما را متاثرساخته است. و چه بد ، که عزت الله سحابی ، بی سرو صدا، رخت از این دنیا بر می بندد، تا دنیا را ، با همه ی وسعتش ، برای ما باقی گذارد. او اگر بجای سیاست در آن دوران تاریک ، می رفت و به کار دیگری روی می برد ، با استعدادی که داشت ، امروز رسانه ها ، اخبار ضربان قلب ثانیه به ثانیه ی او را رصد می کردند . ما اما با اطلاق جاسوسی و وطن فروشی ، او را و دیگرانی چون او را فرو کوفتیم تا خود بر فراز آییم . بربالین او ، به چهره ی رنجور و فرسوده و بیمار و چشمان بی فروغ او که نگریستم، این چند جمله را از او دریافتم :
ای همه ی دنیا خواهان،
دنیا به کامتان!
من راه خویش برگزیده ام ،
و در کشاکش این راه،
بندها را ،
با مرگ خود، بریده و رفتم .
دنیا برای شما.
سیراز آن بخورید.
سخت که سیر شدید،
حالا کمی بیاندیشید.
کار سختی ست ، نه؟
به این بیاندیشید که :
مرگ شما نیز در راه است .
سید عزیز ،
زمان با شتاب ، به نفع تو و سلامت تو و سلامت راه تو سپری می شود . تو قطعا ، سرفراز فردایی هستی که : جهان هستی ، برای تو تدارک دیده است . من از این در شگفتم که : تو ، و همسرت ، در بند باشی ، و آنانی که شیر نفت بی زبان ملت ما را به جیب مبارکشان متصل کرده اند و قربته الی الله مشغول بالا کشیدن سرمایه های بی بازگشت این مردم اند ، آزادانه برسر مسندهای این کشور حسرت زده جولان بدهند و در خلوت خود به ریش ما بخندند . عجبا که ما تو را به جرم های احمقانه ای متهم کردیم و در دادگاههای تشکیل نشده محکومت کردیم و به اجرای حکم خود فرموده ی خود مان نیز اقدام کردیم . باورم براین است که سید عزیز ، بسیاری از بزرگان صاحب نام و انقلابی ما و نمایندگان ما و دستگاه قضایی ما ، در نسبت با تو و همسرت و آقایان خاتمی و کروبی و حرکت معترضانه ی مردم ، و خون هایی که به ناحق در این دوسال ریخته شد ، به آنچنان آزمونی از آزمونهای الهی در افتادند که جز روسیاهی برای آنان نمانده است . در فردایی که همین نزدیکی هاست ، ما و تاریخ و جهانیان ، تماشاگر این روسیاهی دسته جمعی خواهیم بود . و البته تماشاگر رو سپیدی شمایان . صبور باش دوست ما . صبور .
من از این در شگفتم که : تو ، و همسرت ، در بند باشی ، و آنانی که شیر نفت بی زبان ملت ما را به جیب مبارکشان متصل کرده اند و قربته الی الله مشغول بالا کشیدن سرمایه های بی بازگشت این مردم اند ، آزادانه برسر مسندهای این کشور حسرت زده جولان بدهند و در خلوت خود به ریش ما بخندند . عجبا که ما تو را به جرم های احمقانه ای متهم کردیم و در دادگاههای تشکیل نشده محکومت کردیم و به اجرای حکم خود فرموده ی خود مان نیز اقدام کردیم .
سید ، سرت سلامت و آسیب از تو دور . ما و همه ی مردم ، چشم به بیت رهبرمان می دوزیم تا به یک اشاره ی حضرت ایشان ، راه آزادی بر شمایان گشوده شود . گرچه چشم ما ، پیشتر به آسمان خداوند است . تا مگر ما را از بارش برکاتش متنعم سازد . که سرزمین فلک زده ی ما ، امروز، بیش از هر زمان دیگر، به این برکات محتاج است . آیا رهبر گرامی ما صدای ما را می شنوند؟ این ما ییم و فریاد تقاضامندی ما . ما مگر چند نفریم ؟ حداقل سیزده ملیون نفر. و جمعیتی به کثرت تاریخ . و آرزوهایی که برای برآورده شدن پای می کوبند . آیا ما همین امروزها خبر خوبی از بیت ایشان خواهیم شنید؟
آیا رهبر گرامی ما صدای ما را می شنوند؟ این ما ییم و فریاد تقاضامندی ما . ما مگر چند نفریم ؟ حداقل سیزده ملیون نفر. و جمعیتی به کثرت تاریخ . و آرزوهایی که برای برآورده شدن پای می کوبند . آیا ما همین امروزها خبر خوبی از بیت ایشان خواهیم شنید؟

Wednesday, May 25, 2011

مملکته داریم

لباس شخصی ها حمله کردند ولی دانشجویان مضروب کوی دانشگاه به ۱۰ سال حبس و شلاق هم محکوم شدند.مملکته داریم؟

Tuesday, May 24, 2011

زن و مرد، پیرمرد و پیرزن، دختر و پسر چهارشنبه ساعت 8.30 ورزشگاه آزادی سبز می شویم

همه با هم در کنار هم... شروعی دوباره با بدرقه ناصرخان داشته باشیم.. نترسید نترسید ما همه با هم هستیم

Monday, May 23, 2011

قرمز و آبی نداریم 4 شنبه در تشییع جنازه ناصرخان همه سبزیم

قرمز و آبی نداریم 4 شنبه در تشییع جنازه ناصرخان همه سبزیم . مراسم تشییع پیکر ناصر حجازی پس فردا برگزار می‌شود. خانواده ناصر حجازی سرانجام تصمیم قطعی خود را در مورد روز برگزاری مراسم تشییع پیکر اسطوره گرفتند. طبق آخرین خبرها قرار است پس فردا چهارشنبه، مراسم تشییع پیکر حجازی از روبروی بیمارستان کسری شروع شود. پیکر ناصر حجازی ساعت 8 صبح از مقابل بیمارستان به سمت ورزشگاه آزادی تشییع می‌شود و در ورزشگاه آزادی هواداران حجازی با اسطوره خود وداع می‌کنند. طبق هماهنگی‌ها قرار است پیکر دروازه‌بان اسبق تیم ملی ساعت 9 صبح به ورزشگاه آزادی برسد و پس از آن هم به سمت بهشت زهرا برده شود.
این برای اولین بار است که مراسم تشییع پیکر یکی از فوتبالی‌ها در ورزشگاه آزادی برگزار می‌شود. پیش از این همیشه چنین مراسم‌هایی در ورزشگاه شیرودی برگزار می‌شد اما محبوبیت زیاد ناصر حجازی باعث شده مراسم تشییع پیکر او را در ورزشگاه آزادی برگزار کنند که ظرفیت بیشتری دارد

چهارشنبه ساعت 9 صیح بار دیگر مانند تشییع جنازه آیت الله منتظری همرنگ می شویم

دوستان همه در کنار هم 4 شنبه همانند تشییع جنازه پدر معنوی مان آیت الله منتظری نشان دهیم هستیم. قرار است چهارشنبه، مراسم تشییع پیکر حجازی از روبروی بیمارستان کسری شروع شود. پیکر ناصر حجازی ساعت 8 صبح از مقابل بیمارستان به سمت ورزشگاه آزادی تشییع می‌شود و در ورزشگاه آزادی هواداران حجازی با اسطوره خود وداع می‌کنند. طبق هماهنگی‌ها قرار است پیکر دروازه‌بان اسبق تیم ملی ساعت 9 صبح به ورزشگاه آزادی برسد و پس از آن هم به سمت بهشت زهرا برده شود

Saturday, May 21, 2011

دکتر محمد ملکی : مجید توکلی عزیز تو به مدعیان مبارزه درس مقامت می دهی. درود بر تو و یاران هم بندت

فایل صوتی پیام دکتر محمد ملکی بمناسبت بیست و پنجمین سالگرد میلاد مجید توکلی
http://dl.dropbox.com/u/4503560/Milad%20Majid%20Tavakoli-DrMaleki.mp3

Wednesday, May 18, 2011

زندانیان سیاسی زن زندان قرچک ورامین به زندان اوین منتقل شدند

صبح امروز زندانیان سیاسی زن زندان قرچک ورامین به زندان اوین منتقل شدند.
خبر های تکمیلی تا ساعاتی دیگر

Sunday, May 15, 2011

حضور متعدد لباس شخصی ها در اطراف دانشگاه تهران و امیر کبیر امروز ۲۵ اردیبهشت

امروز ۲۵ اردبیهشت از دانشگاه تهران تا امیر کبیر چندین بار در رفت و آمد بودم... حضور بیش از اندازه لباس شخصی ها بود و همین طور در های دانشگاه ها به شدت کنترل می شد.

Thursday, May 12, 2011

شورای هماهنگی سبز امید به دانشجویان پاسخ داد حال نوبت ماست 2 روز تا 25 اردیبهشت

شورای هماهنگی سبز امید به دانشجویان پاسخ داد حال نوبت ماست 2 روز تا 25 اردیبهشت باقیست و باید به هر شکلی چه در فضای مجازی چه غیر از این فعالیتمون رو بیشتر کنیم... از همه کاربران بالاترین می خوایم که بیشتر برای دانشجویان زحمت بکشند... همه با هم دانشجو می میرد ذلت نمی پذیرد

Wednesday, May 11, 2011

اعضای بالاترین چند روزه باقیمانده تا ۲۵اردیبهشت دانشجویان را تنها نگذاریم

از همه اعضای محترم بالاترین از هر قشر و دین و مسلک و طیفی می خوام که چند روز باقیمانده تا ۲۵ اردیبهشت روز اعتصاب سراسری دانشجویان اونارو تنها نزاریم و با قدرت ازشون حمایت و اطلاع رسانی کنیم... چشم انتظار ما هستند...  یادمون نره موتور محرک جنبش سبز همین دانشجویان مظلوم هستند... دانشجو می میرد  ذلت نمی پذیرد

سایت جرس: حمایت جمعی از کارکنان وزارت نفت از خیزش 25 اردیبهشت

جرس : در کنار دانشجویان، منابع خبری دیگری نیز، از حمایت و همراهیِ جمعی از کارکنان وزارت سابق نفت که به تازگی در وزارت نیرو ادغام شده از خیزش ٢۵ اردیبهشت خبر داده و به نقل از بیانیۀ آنها خاطرنشان کردند "ضمن حمایت از حرکت اعتراضی دانشجویان به رفتار مستبدانه و دیکتاتوری حاکم بر کشور اعتراض شدید خود را به تصمیمات غیر کارشناسانه دولت غیر منتخب حاکم اعلان می داریم.ما با شعار آزادی اندیشه و بیان حق مسلم ماست ،رفتار غیر انسانی و ناجوانمردانه با زندانیان عقیدتی و سیاسی از قشرهای مختلف جامعه را مذموم و سکوت وقیحانه مسوولین در برابر جنایتهایی را که در زندانها علیرغم افشاگریهای عزیزان دربندانجام میشود را به شدت محکوم میکنیم و خواستار آزادی بدون قید و شرط کلیه زندانیان سیاسی هستیم.
ما از کلیه همکاران خود در صنعت نفت و صنایع وابسته و کارکنان وزارتخانه ها و بخشهای خصوصی دعوت می کنیم که با عدم حضور در محل کار در روز ٢۵ اردیبهشت باین حرکت اعتراضی بپیوندند و خواهران و برادران و فرزندان دانشجوی خود را تنها نگذارند و با این حرکت اعتراض خود را به شیوه مدیریت کشور به گوش ناشنوای دیکتاتور و ایادیش برسانند."
http://www.rahesabz.net/story/36782/

Tuesday, May 10, 2011

آقایان شورای هماهنگی سبز امید مگر نمی دانید دانشجویان موتور محرک جنبش سبز هستند چرا از 25 اردیبهشت حمایت نمی کنید؟

25 اردیبهشت روزی است که دانشجویان بسیاری از دانشگاه های کشور(بیش از 30 دانشگاه) در اقدامی شجاعانه در تلاشند تا
اعتراضات و اعتصابات گسترده ای را جهت محکوم نمودن تشدید فضای امنیتی دانشگاه ها  سامان دهند.
جنبش دانشجویی موتور محرک جنبش سبز است شما چرا سکوت کردید؟
این همه عکس و فیلم چرا حمایت نمی کنید؟  دانشجویان نیازمند کمک همه هستند.
در چند روز باقیمانده دلسردشان نکنیم.
حمایت از فرزندان دانشجوی سبز اندیش ملت وظیفه ای است که بر گرده تمام آنانی که ادعای هماهنگی شان گوش فلک را کر کرده سنگینی میکند و عدم حمایتشان که شاید دیگر چندان وزنه ای نیز نداشته باشد شورایشان را به هماهنگ کننده های پیشین در زباله دانی تاریخ خواهد سپرد.

تا به کی اندیشه ها در کنج زندان وطن نوبت ایران رسید یاران بپا خیزید بپا... 25 اردیبهشت روز دانشجویان

هنوز هم نمیترسیم و هنوز هم باهم هستیم ! ۲۵ اردیبهشت روز اعتراض سراسری دانشگاه ها
            تا به کی اندیشه ها در کنج زندان وطن…  
            
           نوبت ایران رسید یاران بپا خیزید بپا…
       
           
           دوباره و یکدل و یک صدا در ۲۵ اردیبهشت به پشتیبانی از دانشجویمان سراسر  
           کشورمان فریاد میزنیم        

Monday, May 9, 2011

دانشجویان کرد عزیز و دلیر هم به حمایت کنندگان از اعتراضات 25 اردیبهشت پیوستند

با روی کار آمدن دولت کودتا در ایران و حوادث پس از انتخابات ،فضای سیاسی – اجتماعی ایران  بیش از پیش پلیسی و امنیتی شد. فعالین سیاسی ، دانشجویی ،مدنی ،روزنامه نگاران و ... به بهانه هایی واهی بازداشت و به حبس های طولانی مدت محکوم شدند.
آمار زندانیان سیاسی به بیشترین حد  خود رسید ، اعدام های سیاسی رو به فزونی گرفت و فضای پلیسی و امنیتی بر جامعه مستولی گشت.
بعد از انتخابات دهم ، جمهوری اسلامی آشکارا دیدگاه اقلیتی خودکامه را به جامعه تحمیل کرد و با شکنحه ، زندان،اعدام و... سعی در به کنترل در آوردن جامعه کرد . مردم آزادی خواه ایران با تمامی محدودیت های موجود در چند مقطع توانستند با حضور خود در خیابان ، اعتراض خود به اتفاقاتی  به وقوع پیوسته را نشان دهند و تجمعاتی آرام و به دور از خشونت را برگزار کنند.
با همه این توضیحات ، بعد از انتخابات فضای سیاسی- اجتماعی ایران بیش از پیش امنیتی و پلیسی شد. آزادی بیان و آزادی ها ی سیاسی و اجتماعی بیش از پیش محدود شد و جامعه عملا به دو بخش خودی و غیر خودی تقسیم شد . دایره خودی ها نیز هر روز محدودتر گشت.
در این بین وضعیت کردستان و فضای سیاسی - اجتماعی آن بیشتر از هر دوره ای پلیسی و امنیتی شد . صدها فعال سیاسی ،مدنی و دانشجویی بازداشت و به احکام سنگین محکوم شدند . چندها نفر به اعدام محکوم شدند و حکم چند نفر از آنها به اجرا در آمد. احسان فتاحیان ،فرزاد کمانگر ،فرهاد وکیلی ،شیرین علم هولی ،علی حیدریان و... اعدام شدند . دها نفر مجبور به ترک وطن شدند.
هر وجدان آزادی در مقابل وضعیت بوجود آمده احساس مسئولیت کرده و سعی بر کنش و فعالیت هایی برای متوقف کردن این روند می کند .
بر همین اساس:
ما دانشجویان کرد دانشگاه های ایران همگام با سایر دانشجویان دانشگاه های ایران از تمامی دانشجویان از اعتصاب سراسری دانشجویان در روز 25 اردیبهشت حمایت می کنیم و خواسته های خود را به شرح زیر بیان می داریم:
 آزادی زندانیان سیاسی دربند
لغو حکم اعدام
برچیده شدن قضای پلیسی و امنیتی حاکم بر فضای ایران و کردستان
احقاق حقوق ایرانیان منطبق با موازین حقوق بشر
آزادی بیان و آزادی مطبوعات و رسانه ها
آزادی فعالیت احزاب سیاسی
به رسمیت شناخته شدن حق تعیین سرنوشت و تنوعات زبانی – فرهنگی
آزادی زنان و رفع تبعض جنسیتی
رفع فشار بر اقلیت های مذهبی

Sunday, May 8, 2011

پیشنهاد : همراهی دانشجویان در جلوی درب دانشگاه امیرکبیر و دانشگاه تهران در روز ۲۵ اردیبهشت

باید دانشجویان را حمایت کنیم..... نظراتونو درباره این پیشنهاد بدید :
 همراهی دانشجویان در جلوی دانشگاه امیرکبیر و دانشگاه تهران در روز ۲۵ اردیبهشت

Saturday, May 7, 2011

مملکته داریم؟!

کل بحرین 700 هزار نفر جمعیت داره، اونوقت تلویزیون میگه تظاهرات میلیونی در بحرین! مملکته داریم؟

دانشجویان برای 25 اردیبهشت نیازمند همراهی همه از هر قشری هستند، چرا سکوت کرده ایم؟ (تاکنون 22 دانشگاه بیانیه داده اند)

دانشجویان برای 25 اردیبهشت نیازمند همراهی همه از هر قشری هستند، چرا سکوت کرده ایم؟ (تاکنون 22 دانشگاه بیانیه داده اند)
این همه هزینه داده اند دانشجویان حالا نوبت من و تو است که تنهایش نگذاریم.. 25 اردیبهشت همراه شویم با دانشجویان سراسر کشور.. آماده خرداد شویم.... اتحاد رمز پیروزی است

http://www.facebook.com/25ordibehesht