Sunday, November 27, 2011

کلیپ تاسف انگیز مستند دختران ایرانی در افغانستان

این یه مستند کوتاهه درباره ی دختران ایرانی که به خاطر مشکلاتشون و شرایط خانوادگیشون به افغانستان میرن

در اونجا بهشون تجاوز میشه اما حتی جایی نیس که اعتراض کنن فقط مثل برده و کارگر به کار گرفته میشن و ...

Friday, November 25, 2011

کلیپ تاسف انگیز مستند دختران ایرانی در افغانستان

این یه مستند کوتاهه درباره ی دختران ایرانی که به خاطر مشکلاتشون و شرایط خانوادگیشون به افغانستان میرن

در اونجا بهشون تجاوز میشه اما حتی جایی نیس که اعتراض کنن فقط مثل برده و کارگر به کار گرفته میشن و ...

Wednesday, November 23, 2011

سوتی برادران عرزشی هنگام شعار دادن جلو سفارت (پیج سوتی های باحال ایرانی)

 برای بزرگ تر شدن و بقیه سوتی ها روی عکس یا لینک کلیک کنید
برادرای عرزشیمون جلو سفارت رفتن شعار بدن .. این همه سوتی گرفتیم ازشون :دی
هر کی گرفت سوتیو لایک کنه :دی

Thursday, November 10, 2011

همه ایرانیان گرامی برای رای دادن به علی کریمی برای انتخاب شدن بازیکن سال به این لینک برید( یک کار ملی همه تلاش کنیم)

مخاطبان می توانند برای شرکت در نظرسنجی به آدرس زیر مراجعه کرده و در بخش Asia به علی کریمی رای دهند. برای رای دادن از هر کامپیوتر ۲۰ رای در ۲۴ ساعت میشه داد، فقط باید صفحه رو ببندند و مجددا روی لینک کلیک کنن.دوستان لطفا برای انتخاب علی کریمی به عنوان بازیکن سال همراهی کنید....
برای تشکرمون از علی کریمی وظیفمون هست به نظرم... لینک:
   http://iffhs.de/?b002ec70a804f4cd003f09

Thursday, November 3, 2011

جواد نکونام کاپیتان تیم ملی: با کسانی که حق مردم را خوردند اینقدر قاطع برخورد کردید؟

جواد نکونام کاپیتان تیم ملی: با کسانی که حق مردم را خوردند اینقدر قاطع برخورد کردید؟
با کسانی که با اهمال کاری باعث حذف تیم ملی امید، سپاهان و استقلال شدند و آبروی ملی را بردند چه برخوردی کردید که حالا نصرتی را ۲ سال می خواهید محرومشان کنید!...؟
در اسپانیا دو بازیکن اخراجی از دو تیم، در حد تیم ملی همدیگر را زدند و از خجالت هم در آمدند فقط ۲ جلسه محروم شدند!...؟

Link:

وآنانکه اموال وپول بانکها را بردندوانفاق نکردند بزودی آنان را در کانادا جای خواهیم داد...

وآنانکه اموال وپول بانکها را بردندوانفاق نکردند بزودی آنان را در کانادا جای خواهیم داد ... و تو چه میدانی کانادا کجاست ؟؟؟در آنجا رودهای بسیار زیبایی است که در زیر درختانش جاریست.. و حوریان با نوشیدنیهای گوارا و البته حلال منتظر اختلاس کنندگانند.. این است پاداش کسانی که اختلاس میکنند و جیم میشوند!!!!
منبع فیس بوک:
http://www.facebook.com/Soutii

Saturday, October 8, 2011

شکایت از بالاترین و دیگر رسانه ها(آیا حق دانشجویان امیرکبیر بیشتر ازین نیست؟)

 دانشجویان دانشگاه امیرکبیر(پلی تکنیک تهران) از روز سه شنبه 12 مهر که هممکلاسیشان را در پی بی کفایتی مسئولین دانشگاه از دست دادند در اعتصاب و تجمع و تحصن بسر می برند ..این تجمعات که با ده ها عکس و فیلم نیز همراه  بوده زیاد مورد توجه رسانه ها قرار نگرفته است. یادمان نرود هنوز در اعتصاب هستند دانشجویان امیرکبیر... حمایتشان کنیم... لا اقل در سایت بالاترین که می توانیم این کار را انجام دهیم.  یادمان نرود دانشجویان می توانند از دانشگاه ها مردم را فعال کنند.. یادمان نرود دانشجویان زندانی را.. یادمان نرود مجید توکلی را...

چند عکس و فیلم از راهپیمایی دانشجویان امیرکبیر

http://www.daneshjoonews.com/vijeh/9504-1390-07-13-20-11-29.html

Tuesday, October 4, 2011

درود به دانشجویان پلی تکنیک... دانشگاه به پا خواست

ظهر امروز، دانشجویان دانشگاه صنعتی امیر کبیر در اعتراض به بی کفایتی و سهل انگاری مسئولین دانشگاه در درگذشت آمنه زنگنه، دانشجوی فوق لیسانس رشته مهندسی پلیمر، دست به تجمعی اعتراضی زدند.
عکس متعلق به آرشیو است
به گزارش دانشجونیوز، در این تجمع که از ساعت ١٢:٣٠ ظهر در صحن دانشگاه، جلوی دانشکده پلیمر، شکل گرفته است، صدها تن از دانشجویان شرکت کرده اند. دانشجویان با در دست داشتن عکس های مرحوم آمنه زنگنه، و به همراه داشتن دستبندهای مشکی در این تجمع شرکت کرده اند.
دانشجویان با سر دادن شعارهایی مانند "رهایی رهایی استعفا استعفا" خواهان استعفای رییس دانشگاه شدند. با پایان یافتن تجمع در جلوی دانشکده پلیمر تعدادی از دانشجویان به سمت دفتر دکتر آرزو، معاون دانشجویی دانشگاه، حرکت کردند.
همچنین بیانیه ای از طرف دانشجویان معترض و شورای صنفی دانشگاه نیز در صحن دانشگاه قرائت شده است.
تعطیلی کلاس های درس دانشگاه
تعداد زیادی از کلاس های درس در دانشگاه صنعتی امیرکبیر، صبح امروز، به دلیل اعتراض دانشجویان به سهل انگاری مسئولین در نحوه درگذشت آمنه زنگنه و هم چنین رخ دادن حوادثی مشابه در سال های گذشته تشکیل نشده است. دانشجویان اعلام کرده اند در کلاس های نوبت عصر دانشگاه نیز شرکت نخواهند کرد.
همچنین گزارش شده است که تعداد زیادی از نیروهای اطلاعاتی و انتظاماتی با حضور در صحن دانشگاه سعی در کنترل اعتراض ها و شناسایی دانشجویان معترض دارند.

Monday, October 3, 2011

تجمع اعتراضی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر در پی درگذشت دانشجوی این دانشگاه / سه شنبه ساعت ۱۲.۳۰ دانشکده پلیمر

در پی سهل انگاری دمسئولین دانشگاه و درگذشت آمنه زنگنه دانشجوی فوق لیسانس دانشگاه امیرکبیر ب قرار شده است فردا سه شنبه ساعت 12.30 دانشجویان امیرکبیر روبروی دانشکده پلیمر تجمع کنند..
شعار: رئیس بی کفایت استعفا استعفا
به علت وقت کم از همه دانشجویان می خواهیم منتشر کنند و دوستانشان را در دانشگاه پلی تکنیک تهران در جریان قرار دهند
اطلاع رسانی با شماست

Friday, September 30, 2011

برای اولین بار در ایران

برای اولین بار در ایران : سایت فیلم سینمایی یه حبه قند به کارگردانی رضا میرکریمی و بازی رضا کیانیان افتتاح شد. این اولین باری است که در ایران یک فیلم سینمایی سایت حرفه ای تاسیس می کند. این فیلم 20 مهر اکران می شود. لازم به ذکر است چندین جایزه در جشنواره فجر و خانه سینما برنده شده است.
در ضمن دیدن سایت این فیلم خالی از لطف نمی باشد چون بسیار زیبا حرفه ای طراحی شده است.

http://www.yehabehghand.com/

Thursday, September 29, 2011

پانزده راه برای عبور از فیلتر در ایران ( به اشتراک بگذارید)


چندین راهکار برای عبور از فیلتر (همه ایرانیان این متن را به اشتراک بگذارید)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دوستان عزیز فیلترینگ کشور بعد از بستن پورت L2TP, اینبار پورت مهم PPTP رو هم از کار انداختن .. این یعنی یک قدم نزدیکتر به اینترنت ملی!!
این حرکت نه تنها موجب اختلال در روند IT بین المللی می گردد بلکه ارزش و رتبه ی کشور عزیزمان ایران را در رنکینگ جهانی پست تر و حقیرتر می سازد.

"پورت های pptp و l2tp فیلترنت که به منظور اتصال کانکشن وی پی ان در ایران استفاده می شود از سوی مسئولان چند ساعتی هست قطع شده که علت و زمان رفع آن مشخص نیست!..."
برای دوستانی که صرفا از وی پی ان استفاده میکردن و اکنون با مشکل مواجه شدن راهکارهای زیر را در نظر گرفتیم ، امیدواریم مسمر ثمر واقع شود
-استفاده از اولترا سورف :
لینک دانلود:‌ 
http://uploadtak.com/images/7pjblanig1yrczc7msk.rar
-استفاده از فری گیت :
لینک دانلود :http://www.mediafire.com/?ndyjxeb4fcm
مشکلات فری گیت:بعضی وقتا عکس ها و فایلهای فلش رو نشون نمیده و فقط میتونه فیس بوک و رادیو فردا و تویتر رو باز کنه
 

- استفاده از فری دوم با توضیح کامل در لینک زیر:‌
http://notocensor.blogspot.com/2010/08/yourfreedom.html
- چند سایت پرو کسی و پورتهای رو هم براتون قرار دادیم

با این نرم افزار میتونید فیلتر رو دور بزنید و فیسبوک رو باز کنید
http://www.faupload.com/upload/90/Shahrivar/05tarfand.rar

اینم چند تا سایت فیلتر شکن که در ایران فیلتر نشده
http://www.filterpenetrator.info/
http://www.hidelast.info/
http://proxy.lop.im/
http://www.blockmyip.info/
http://www.a-creditsurf.info/
http://www.urgingsafesurf.info/
http://www.interbypass.info/
http://www.breakupvaluebrowsing.info/
http://www.sendsurf.info/

اینم 50 هزار تا تا آی پی پورت تازه
http://up4.iranblog.com/images/q6n1zok5dbdm3wiw4v2y.rar

اموزش استفاده از آی پورت:
http://support.microsoft.com/kb/135982

در ضمن پورت
sstp برای
vpn هنوز باز هست 


منبع: http://www.facebook.com/photo.php?fbid=287524534591222&set=a.256156527728023.75507.255293611147648&type=1&ref=nf


لطفاً به این متن رو به اشتراک بزارید

Sunday, September 18, 2011

بعد از مدت ها سکوت : مجید توکلی از زندان پیام داد: اميد مردم به دانشگاه است

شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب، به ریاست قاضی صلواتی، حکم محرومیت دائمی مجید توکلی از تحصیل را ابلاغ نمود. این حکم بر اساس درخواست وزارت علوم در سال ۱۳۸۸ صادر شده است.
به گزارش دانشجونیوز، بر اساس حکم جدیدی که به تازگی بر روی پرونده مجید توکلی در زندان افزوده شده، وی از حق تحصیل در زندان محروم شده است و در صورت آزادی نیز حق تحصیل در هیچ یک از دانشگاه های کشور را نخواهد داشت.

این حکم بر اساس درخواست وزارت علوم از ریاست شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی، قاضی صلواتی، در زمان رسیدگی به پرونده اتهامات وی، در آخرین مورد بازداشت وی در ۱۶ آذر ماه سال ۱۳۸۸ صادر شده است.

اولین ملاقات مجید توکلی پس از چهار ماه

روز پنج شنبه هفته گذشته، مجید توکلی پس از مدت نزدیک به ۴ ماه موفق شد تا با برادرش، علی توکلی، در زندان دیدار کند. وی علاوه بر زمان معمول ۲۰ دقیقه ای برای ملاقات، تنها پنج دقیقه فرصت اضافی یافت تا پس از ماه ها با برادر خود ملاقات کند. آخرین ملاقات وی با اعضای خانواده در سوم خرداد ماه سال جاری انجام شده بود.

از بهمن ماه سال گذشته و پس از انتقال زندانیان سیاسی به بندی جداگانه در زندان رجایی شهر کرج، تمامی تماس های تلفنی این زندانیان با بیرون از زندان قطع شده است. مجید توکلی حتی در ایام عید نوروز نیز با مخالفت مسئولین اجازه تماس تلفنی با اعضای خانواده خود را نیافت. مادر مجید توکلی که بارها با تماس با مسئولان دادستانی و زندان سعی در اطلاع یافتن از وضعیت پسرش نموده، هر بار با جواب منفی مسئولان مواجه شده است. مادر مجید توکلی به علت بیماری قادر به مسافرت نبوده و از زمان بازداشت پسرش در ۱۶ آذر سال ۱۳۸۸ موفق به دیدار وی نشده است.

تاکید بر پیام سال گذشته در آستانه بازگشایی دانشگاه ها

مجید توکلی، با توجه به آغاز سال تحصیلی جدید در دانشگاه های کشور، بر اهمیت موارد یاد شده در بیانیه مهر ماه سال گذشته به مناسبت شروع سال تحصیلی در دانشگاه ها تاکید کرده است.

در بخشی از پیام سال گذشته وی آمده است: "چنين است که ‌اميد مردم به دانشگاه است و گويا مردم از دانشجويان پيمانی گرفته اند. آن‌ها پيمان گرفته اند که آزادی بايد زنده بماند، شادی ميهمان هر خانه شود، خشونت چنان رسوا شود که اجازه‌ی حضور و بروز نيابد، زنجير‌های عقايد و بيان و انديشه‌ها پاره شود، دوستی و همدلی افزون گردد، به جای برتری جويی‌ها، روا داری و احترام به همديگر نشانده شود و آزادی و عدالت، دموکراسی و رفاه و حقوق بشر و زيست اخلاقی و انسانی و همه با هم محقق گردد. مردم پيمانی سخت گرفته اند و کاری سخت پيش رو داريد.‌اما می‌دانم که با همت تان پيروز می‌شويد و احترام مردم را بر می‌انگيزيد. آن گاه اگر استبداد همه‌ی توان اش را به خشونت و سرکوب تبديل کند، باز شکست خواهد خورد"...

"مهر ماه فرارسيد و سالی سخت پيش رو است. اگر با در کنار هم بودن و اتحاد بر محور مردم و با تکيه به داشته‌ها و توسل به تجربيات گذشته پيمانی بسته شود که همبستگی را معنا بخشيد، ايستادگی را معنا بخشيد و برای آزادی و عليه استبداد ايستاد؛ فردايی روشن خواهيم داشت. می‌دانم باز حماسه‌ای در راه است. می‌دانم که‌اميد مردم به سرانجام خواهد رسيد. می‌دانم در جشن آزادی و سرور پيروزی در کنار هم خواهيم بود و مهر را با مهربانی شروع خواهيم کرد."

پیام تشکر مجید توکلی از مهدی کروبی و همسرش


مجید توکلی در ملاقات با برادرش همچنین مراتب تشکر و قدردانی خود را از مهدی کروبی و خانواده اش به دلیل ارسال پیام تبریک تولد به وی از درون حصر خانگی اعلام کرد. وی همچنین از خبرنگاران رسانه هایی که به درخواست وی و برای آرامش خانواده از مصاحبه و پیگیری تلفنی وضعیت وی خودداری کرده بودند، تشکر نمود. مجید توکلی از همه دانشجویان و مردم ایران نیز به دلیل حمایت هایی که در تمام ماه های بازداشت وی صورت گرفته، قدردانی کرد.

لازم به ذکر است که مجید توکلی، دانشجوی رشته مهندسی کشتی سازی دانشگاه صنعتی امیر کبیر (پلی تکنیک تهران)، در ١٦ آذر سال ١٣٨٨برای سومین بار بازداشت شد.

مجید توکلی، عضو سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر، پس از سخنرانی در جمع دانشجویان این دانشگاه در مراسم سالگرد روز دانشجو، در حالیکه قصد خروج از درب دانشگاه را داشت، همراه با ضرب و شتم شدید ماموران امنیتی بازداشت شد. وی در دی ماه همان سال به اتهام "اجتماع و تبانی علیه نظام"، "تبلیغ علیه نظام"، "توهین به رهبری" و "توهین به ریاست جمهوری" در شعبه ١٥دادگاه انقلاب اسلامی به هشت سال حبس تعزیری، پنج سال محرومیت از فعالیت سیاسی و پنج سال ممنوعیت از خروج از کشور محکوم شد. او هم چنین در دادگاهی دیگر به ریاست قاضی مقیسه، به علت انتشار نامه از داخل زندان به مناسبت روز دانشجو، به اتهام "تبلیغ علیه نظام" به شش ماه زندان دیگر محکوم شد.

مجید توکلی پیش از این نیز دو بار بازداشت شده است. وی بار نخست در اردیبهشت سال ٨٦، در ماجرای جعل نشریات دانشجویی دانشگاه صنعتی امیرکبیر، بیش از ۱۵ ماه را در زندان گذراند. او هم چنین در بهمن ماه سال ٨٧، در مراسم سالگرد درگذشت مهندس بازرگان، در مقابل حسینیه ارشاد مجددا بازداشت شد و ١۱۵روز را در سلول انفرادی گذراند.

مجید توکلی، هم اکنون در زندان رجایی شهر کرج دوران محکومیت خویش را، بدون هیچ گونه استفاده از مرخصی از ابتدای بازداشت، در تبعید می گذراند و از حق دسترسی به تماس تلفنی نیز محروم است.

Friday, September 16, 2011

شلیک تیر هوایی و بازداشت دهها تن در یک فراخوان جوانان برای یک برنامه تفریحی !

جمعی از جوانان در تهران که روز گذشته «بام تهران» را برای تفریح انتخاب کرده و در آنجا تجمع کرده بودند، با دخالت نیروهای امنیتی و لباس شخصی موسوم به «بسیج» مواجه شده و پس از درگیری این نیروها با جوانان و شلیک تیرهای هوایی، دهها تن از این جوانان بازاداشت شده و از سرنوشت آنان هیچ خبری در دست نیست.
عکس از آرشیو
به گزارش دانشجونیوز، به دنبال فراخوان گروهی از جوانان در فضای مجازی مبنی بر تجمع بالای ولنجک موسوم به «بام تهران» از عصر روز گذشته صدها نیروی امنیتی، پلیس و لباس شخصی در تمام مسیرهای منتهی به این مکان مستقر شده و پس بازرسی شهروندان در حین عبور مرور، با گروهی از این شهروندان درگیر شده و اقدام به ضرب و شتم و بازداشت دهها تن از این تجمع کنندگان کرده اند.
گزارش های رسیده از ایران حکایت از آن دارد که صدها تن از نیروهای گارد ویژه نیز به همراه خودروهای ویژه در مقابل پارکینگ "بام تهران" مستقر شده و به ضرب و شتم عابرین پیاده پرداخته اند.
این گزارش در ادامه افزوده است که پس از ممانعت این نیروها از ورود مردم به "بام تهران"، این شهروندان در پیاده روها مستقر شده و تجمعات پراکنده ای در این مناطق شکل دادند که بلافاصه با هجوم گسترده نیروهای بسیجی و انتظامی مواجه شده و تجمع کنندگان به داخل کوچه ها و مناطق اطراف رانده شده که پس از شلیک تیرهای هوایی دهها تن از شهروندان بازداشت شده اند.
چندی است که «تجمعات تفریحی» شهروندان در ایران که با برنامه ریزهای قبلی صورت می گیرد با سرکوب شدید نیروهای امنیتی و انتظامی مواجه می شود که مسوولان دولتی دلیل این امر را دخالت و برنامه ریزی "نیروهای خارجی" و "زیر پا گذاشتن قوانین شرعی" با اختلاط پسران و دختران در این تجمعات عنوان کرده اند.
گفته می شود در این تجمعات تفریحی که پیشتر به شکل «آب بازی» جوانان نیز بوده است تاکنون صدها تن در تهران و شهرستان ها از سوی نیروهای انتظامی و امنیتی حکومت ایران بازداشت شده اند.
برخی از تحلیلگران مسائل اجتماعی و سیاسی، این تجمعات را «کنش اعتراضی شهروندن» برای نشان دادن مخالفت و تضاد خویش با آموزش های حاکمیت دانسته و "عصبانیت" و "برخورد قضایی" دولتمردان را ناشی از همین امر ارزیابی می کنند.

Thursday, September 15, 2011

برنامه پرواز فانوس ها با تدابیر شدید امنیتی کنسل شد که هیچ کل بام تهران تعطیل شد

برنامه پرواز فانوس ها با تدابیر شدید امنیتی کنسل شد که هیچ کل بام تهران تعطیل شد.


آقایون خانوما زین پس بدونید و آگاه باشید که در صورتِ لو رفتن برنامه دستشویی شما در فیسبوک :
1-کلیه دستشویی های شهر تعطیل خواهد شد.
2-در کنار هر یک از این مکانهای مقدس یک گردان متشکل از برادران عرزشی نیروهای انتظامی(اعم از نیروهای کادر، یگان ویژه، سربازهای 0 1 2 و 3 و برادران نینجا ترتلز)، بسیج و اطلاعات جهت محافظت و جلوگیری از در رفتن هرگونه صدای ناهنجار گمارده خواهد شد.
3-تعدادی از مردم، ترجیحاً جوانان بخت برگشته فک و فامیل مرده، به عناوین مختلفِ اغتشاشگر، ضد نظام، مفسد فی الارض، سوسول، قرطی و... بازداشت خواهند شد.
4-این تعداد انسانهای دستگیر شده فوق الذکر، به جرم زنده بودن، به حبس از 1 تا 30 سال محکوم خواهند شد.
1-4-در صورتی که این افراد علاوه بر حضور در محل، در هنگام دستگیری، دستشویی هم داشته باشند، به اشد مجازات یعنی اعدام با طناب و سپس گیوتین ، محکوم خواهند شد.
5- بخشی از برنامه های تلویزیون میلی(ملی سابق) به دلیل پخش اعترافات کاملاً ارادی افراد دارای دستشویی و افرادِ تحتِ تأثیرِ افرادِ دارای دستشویی، کُن فیکن خواهد شد.
1-5-باقی بخش های این رسانه نیز به سخنرانی انواع فرماندهان نیروهای مسلح، نیمه مسلح، شبه مسلح و به طور کل هر نیروی خارج از بدن انسان اختصاص خواهد یافت.
2-5-قسمت پیام های بازرگانی نیز در اختیار آیات عظام و صغار، طلاب محترم و برادران مداح قرار خواهد گرفت تا این عزیزان با اتکا به آیات قرآنی و انواع احادیث در ذم دستشویی رفتن، رذالت های استکبار جهانی، اسراییل و جهان غرب در ترویج این مفهوم ضد اسلامی را به رخ مخاطبانِ -هر چند اندکِ- خود بکشند.
6-نمایندگان همیشه در صحنه، در طرحی 10 فوریتی، همراه با مشت های گره کرده و شعارهای کوبنده، ممنوعیت دستشویی رفتن را به تصویب می رسانند.
نتیجه گیری اخلاقی : شما در مملکتی گل و بلبل بدون اینکه مجبور باشید روزی چند بار به دستشویی برید به زندگیتون ادامه می دید.
پی نوشت : حالا اگه روزی روزگاری این دستشویی ها روی هم جمع شد و گندی به جایی خورد نگران نباشید چون اون روز شروع روزی خواهد بود که شما از یک دل پیچه طولانی رها خواهید شد

ميرحسين موسوی: با قامتی سرافراز، گرچه شلاق خورده، مجروح و حبس کشیده ایستاده ایم.

با قامتی سرافراز، گرچه شلاق خورده، مجروح و حبس کشیده ایستاده ایم.
- ميرحسين موسوی؛ بيانيه‌ی ۱۸

Wednesday, September 14, 2011

دکتر محمد ملکی پس از نامه افشاگری اش درباره زندان های جمهوری اسلامی ممنوع الخروج شد!

بر طبق ابلاغیه ای که صبح روز چهارشنبه 23 شهریور ماه به منزل دکتر محمد ملکی تحویل گردید، ایشان ممنوع الخروج شده است. در برگه ای با تاریخ ثبت 19 شهریور، که با سربرگ قوه قضاییه و از طرف شعبه دوم دادیاری دادسرای تهران ارسال گردیده، حکم ممنوع الخروجی محمد ملکی صادر شده است. ظاهرا این حکم ارتباطی با پرونده زندان و محاکمه اخیر ایشان نداشته و مستقل از آن می باشد.

دکتر محمد ملکی در تاریخ 17 شهریور نامه ای را خطاب به آقای احمد شهید گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران منتشر کرد و در این نامه، از فشارها و شکنجه هایی که در دورانهای مختلف زندان در 32 سال گذشته بر وی رفته بود، شرح مختصری ارائه داد.  ایشان همچنین اعلام کرد که حاضر است با آقای احمد شهید دیدار کند و درباره مشاهدات خود از زندانهای جمهوری اسلامی شهادت دهد. بنظر میرسد که حکم ممنوع الخروجی صادر شده برای دکتر محمد ملکی، بی ارتباط با این نامه نباشد.

Monday, September 12, 2011

یادآوری : بیش از 640 روز از حبس مجید توکلی گذشت بدون یک روز مرخصی + عکس دیده نشده از مجید

بیش از 640 روز از حبس مجید توکلی گذشت بدون یک روز مرخصی ....فقط می خواستم یادمان نرود مقاومت های شرف جنبش دانشجویی را... 

Sunday, September 11, 2011

سفر مجتبی واحدی مشاور مهدی کروبی به شهرهای مختلف اروپا و آغاز مذاکرات تشکیل کنگره ملی

آن‌گونه که منابع مطلع به «صبح امروز» خبر داده‌اند٬ مجتبی واحدی٬ مشاور مهدی کروبی یکی از رهبران جنبش سبز٬ هم‌اکنون در اروپا حضور دارد و طی هفته‌های آینده٬ در شهرها و کشورهای مختلف اروپایی به سخنرانی خواهد پرداخت. گفته می‌شد واحدی در شهرهایی چون پاریس٬ میلان٬ تورین٬ کلن٬ هامبورگ٬ فرانکفورت٬ وین و استکهلم به سخنرانی خواهد پرداخت. همچنین برگزاری یک کنفرانس مطبوعاتی٬‌ و گفت‌وگو با روزنامه‌های مختلف اروپایی از دیگر برنامه‌های واحدی در اروپا خواهد بود. مشاور مهدی کروبی درباره وضعیت جنبش سبز و رهبران آن٬‌ انتخابات آینده مجلس و راهکارهایی که برای فعال شدن جنبش سبز می‌توان در شرایط فعلی اتخاذ کرد٬ با این رسانه‌ها به گفت‌وگو خواهد نشست. از دیگر برنامه‌های مجتبی واحدی در اروپا٬ دیدار با گروه‌های فعال در این شهرها و تلاش برای انسجام بخشیدن و ایجاد هماهنگی میان آن‌ها برای برگزاری برخی برنامه‌های خاص و مناسبتی است.

http://www.sobh-emrooz.com/archives/719

http://www.sobh-emrooz.com/archives/695

Saturday, September 10, 2011

بازهم دروغ گویی سایت های حکومتی : پیام میرحسین موسوی به خاتمی !

 دروغ گویی و شایعه پراکنی در ماه های اخیر در سایت ها و روزنامه های حکومتی به شدت افزایش یافته است.
بعد از دیدار مهندس میرحسین موسوی و بانو زهرا رهنورد با فرزندانشان سایت مشرق خبر داد:

"دختر میرحسین موسوی اخیرا با خاتمی دیدار کرده است. وی به نقل از پدرش به خاتمی گفته شما باید انتخابات مجلس را تحریم کنید و خاتمی هم که سخت طرفدار حضور در انتخابات است در پاسخ گفته بنده فقط به وظیفه خود عمل خواهم کرد"

این در حالی است که  این خبر در سایت های اصولگراها بازتاب داشته است. چند هفته پیش نیز سایت های وابسته به حکومت از وخیم بودن حال میرحسین موسوی خبر داده بودند.

كاش آنهايي كه ما را از دوستي با جنس مخالف با آتش جهنم مي هراسانند، بدانند كه ........

كاش آنهايي كه ما را از دوستي با جنس مخالف با آتش جهنم مي هراسانند، بدانند كه ميدانيم نمازشان هم به اميد همخوابي با حوريان بهشت است..


http://www.facebook.com/Soutii

 

Wednesday, September 7, 2011

میرحسین موسوی : آینده روشن است و امیدی به شرکت در انتخابات نیست

«میرحسین موسوی» و «زهرا رهنورد» پس از گذشت ۷ ماه حبس برای نخستین بار با حضور در خانه یکی از دختران، همزمان با سه فرزندشان دیدار کردند.
به گزارش «کلمه»، این دو همراه مردم، در روزهای گذشته با حضور تعدادی از ماموران امنیتی زن و مرد، در خانه یکی از فرزندان حضور یافتند. این ملاقات ناگهانی و بی سابقه نخستین ملاقات زهرا رهنورد و میرحسین موسوی در خارج از محدوده حبس، بعد از ۷ ماه و با حضور جمعیٍ هر سه دخترانشان بوده است.
آینده روشن است…
میرحسین موسوی در این دیدار با اشاره به تحولات جاری کشور گفت: آینده روشن است. نخست وزیر هشت سال دفاع مقدس همچنین با اشاره به انتخابات پیش رو گفته است: به توجه به تداوم وضعیت فعلی نمی توان امیدی به انتخابات و شرکت در آن داشت.
مهندس موسوی همچنین با شرح برخی از محدودیتها اظهار کرد از آنجایی که فشارها و محدودیتها به دلیل آرمان و سخن حقیست که هر دو به آن اعتقاد دارند، شکرگزارند و راضی به رضای خدا.
گفته شده است که بخشی از فشارهای نیروهای امنیتی در طول مدت حبس، ایجاد نگرانی برای موسوی و رهنورد، در مورد وضعیت سلامت، زندگی و امنیت دخترانشان در زمانهای طولانی بی خبری از آنها بوده است.
حضور یک مقام قضایی و برخورد قاطع موسوی
حضور یک مسوول بلند پایه قضایی در این دیدارخانوادگی که تنها دیدار موسوی و رهنورد با دختران در خارج از محدوده ی پاستور بود از نکات قابل تامل بود که البته این مساله با اعتراض شدید میرحسین موسوی روبرو شد که این شخص چرا و با دستور چه کسی در خانه فرزندش حضور یافته است.
قطع دسترسی ها و  خروج بسیاری از آثار هنری شخصی از منزل
دراین دیدار میرحسین موسوی و خانم زهرا رهنورد تاکید کردند که کلیه ارتباطات آنها و نیز دسترسی به روزنامه، رادیو و حتی بعضا لوازم نوشتاری قطع شده است. موسوی و رهنورد تاکید داشتند که این اقدامات تنها برای پاک کردن ذهن آنهاست در حالی که محال است با این گونه کارها ذهن ایشان نسبت به حقایق پاک شود. همچنین آقای موسوی و خانم رهنورد گفتند: تعداد زیادی از آثار هنریشان و نقاشی های ایشان و خانم رهنورد در روزهای ابتدایی حصر و در بازرسی ها از خانه توسط ماموران خارج شده و در جای نامعلومی نگهداری می شود.
وضعیت جسمی خوب، روحیه عالی
طبق اطلاعات رسیده، در این دیدار و در پرس و جوی دختران از شرایط جسمی پدر و مادرشان، حال خانم رهنورد و آقای موسوی کاملا خوب بوده و در شرایط مساعد جسمی و روحیه بسیار عالی قرار داشتند. میرحسین پس از با خبر شدن از دروغپردازی‌ های برخی سایت‌های حکومتی در مورد سلامتی اش ضمن اظهار تعجب، هرگونه بیماری خود و خانم رهنورد را به صورت جدی تکذیب کرد.

افرایش فشار ها پس از این دیدار و قطع دوباره ارتباط تلفنی
بر اساس آخرین خبر دریافتی از منابع موثق کلمه، پس از این دیدار، میرحسین و رهنورد در خارج از محدوده ی پاستور و سخنان صریح میرحسین خطاب به مسوول قضایی، فشارها بر مهندس موسوی و دکتر رهنورد افزایش یافته و مجددا کلیه ارتباطات محدود تلفنی ایشان با خانواده و دختران نیز به صورت کامل قطع شده است.
سخنان میرحسین در این دیدار دومین اظهار نظر موسوی در سال ۹۰ است که به رسانه ها  راه پیدا می کند. وی فروردین امسال زمانیکه با حضور در منزل پدری با پیکر مرحوم میر اسماعیل موسوی وداع می کرد همگان را خطاب قرار داده بود که: «صبر…صبر…صبر…».

Tuesday, September 6, 2011

یک پیشنهاد خوب : تحریم کلاسهای تفکیک جنسیت شده دانشگاه ها

می خواهیم در ۲ هفته اول ترم جدید همه کلاس های تفکیک جنسیت شده را به دانشجونما ها بسپاریم !!!
 

همه دوستان خود را دعوت کنید...


http://www.facebook.com/event.php?eid=242228862481076

*******************************************************************

... دانشجو موجودی است کاملا بی شعور (ترجیحا بی شعور تر از حیوان) که توان فهم عواقب روابط خود را ندارد ! و باید به هر وسیله او را به راه درست هدایت کرد . این موجود در سر کلاسهای درس (دروسی مثل ریاضی مهندسی یا معادلات دیفرانسیل) استاد را نادیده گرفته و کاملا به موجودات غیر هم جنس خود مشغول می شود (استاد هم از درک این موضوع ناتوان بوده و دانشجو ها می توانند در تمام جلسات این روال را دنبال کنند). لذا بر اساس قاعده {هدایت دانشجو از واجبات دین هم واجب تر است} و در راستای تلاش در رساندن ایران به موقعیت تکنولوژیکی چشم انداز بیست ساله ، باید این موجودات نفهم در کلاسهای از نظر جنسی تفکیک شده قرار بگیرند ؛ البته در بین موجودات فوق الذکر هستند کسانی که کمی بیشتر از بقیه (در حد همان حیوان) شعور دارند و نتیجتا تفکیک جنسیتی را می پذیرند و حتی در این باره نمی اندیشند .
با این طرح نه تنها می توان دانشجو ها را از بر قراری روابط خلاف شرع و عرف بازداشت ، بلکه این پنداشت ، حتی دانشگاه را به سوی جهت گیری های مثبتی چون جلوگیری از برقراری درگیری فکری در رابطه با مسائل غامض درسی ، جلوگیری از هم افزایی درسی بین دانشجویان یک کلاس و تقویت میانگین بنیه علمی دانشجویان و مهمتر از همه عدم ایجاد اعتماد به نفس کافی در دانشجویان به هنگام برخورد با جنس مخالف(ریشه کن کردن بی حیایی موجود) که نتیجه مثبت تری تحت عنوان ترس از جنس مخالف (به علت عدم شناخت کافی) و نهایتا منصرف کردن دانشجو ها از ادامه تحصیل در خارج از کشور(ریشه کن کردن فرار مغزها) به دلایل مذکور را به همراه خواهد داشت . از دیگر نکات مثبت این طرح می توان به ترویج ازدواج های سنتی (تاثیر صفر درصدی خود فرد در ازدواج) و در ادامه کاهش آمار طلاق در جامعه فرهیخته و دانشگاهی کشور اسلامیمان اشاره کرد .
همانطور که مشهود است اجرای این طرح به دلیل هدایت دانشجویان به سوی رستگاری و همزمان تربیت افراد توانا در تمام زمینه ها برای آینده کشور ، جلوگیری از برقراری روابط کنترل نشده ، حذف بی حیایی در جوانان ، منع تقویت علمی بیش از حد نیاز در دانشجویان که آنها را بیهوده خسته تر می کند ، نگهداشتن سرمایه های علمی در کشور به قصد بومی سازی تکنولوژی و در کل رساندن شرایط فعلی دانشجویان به آرمانهای والای انقلاب ، بی درنگ لازم الاجرا و حائذ اهمیت حیاتی برای دانشجویان است .
از طرح های آتی برای موجودات مذکور می توان به کشیدن پرده های زخیم(ترجیحا از جنس برزنت) وسط کلاسهایی که به علت کمبود استاد امکان تفکیک ندارند ، درخواست از پسرها بر گرفتن گوشهایشان وقتی یکی از دخترها سوال می پرسد (تا حتی اندکی با این موجودات غریب آشنایی نیابند و خدای نکرده منحرف نشوند !!!) ، کشیدن سیم های خاردار اطراف دیوار های دانشگاه ، قفل کردن در های دانشگاه و اجازه ورود و خروج تنها با هماهنگی شخص اول دانشگاه و از این قبیل اشاره کرد ؛
باشد که در آینده ای نه چندان دور جوانانی هرچه انقلابی تر و کشوری آبادتر و پیشرفته تر در منطقه داشته باشیم 


http://www.facebook.com/event.php?eid=242228862481076

مادر اشکان سهرابی از علی کریمی تشکر کرد: آقای علی کریمی! افتخار همه‌ی مردم ایران هستید

در خبرها آمده بود که علی کریمی بازیکن برجسته فوتبال ایران پیراهن خود را به شهید جنبش سبز اهدا کرده است. با توجه به سابقه رفتارهای مدعیان اصولگرایی، دور از انتظار نبود که این بار هم انتشار خبر این حرکت انسانی، واکنش از سر عصبانیت رسانه های وابسته به حاکمیت را در پی داشته باشد.
امروز روزنامه جوان، وابسته به سپاه پاسداران، به این اقدام ستودنی علی کریمی اعتراض کرد و با بیان اینکه “علی کریمی همان راهی را می رود که شجریان پیش از وی آن را رفت” در واقع بر همدلی و همراهی این دو چهره ی محبوب و مردمی تاکید کرده است.
اما مادر اشکان سهرابی، این شهید جنبش سبز، در واکنش به مطلب این روزنامه می گوید: فکر نمی کنم این مساله ربطی به آن ها داشته باشد که بخواهند در آن دخالت کنند و نظر بدهند. من می خواهم از ایشان به خاطر روح بلندی که دارند تشکر کنم و بگویم که واقعا جوانمرد هستند.
علی کریمی، کاپیتان تیم فوتبال پرسپولیس تهران، و یکی از برجسته ترین بازیکنان ده سال اخیر فوتبال ایران، چندی پیش در اقدامی معنادار و جوانمردانه، پیراهن ورزشی خود را در که در جام باشگاه های اروپا بر تن داشته، به شهید جنبش سبز، اشکان سهرابی، و خانواده اش تقدیم کرده است.
اشکان سهرابی، دانشجوی مهندسی در جریان اعتراضات خیابانی سال ۸۸ در روز ۳۰ خرداد هدف سه گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.
علی کریمی و برخی دیگر از بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران، در جریان اعتراض های پس از انتخابات، به شکل آشکار از جنبش سبز حمایت کردند. اوج این حمایت در بازی ایران و کره جنوبی بود؛ که کریمی و چند ملی پوش دیگر مثل مهدی مهدوی‌کیا از دستبند سبز به نشانه حمایت از جنبش سبز استفاده کردند.




خبرنگار کلمه به این بهانه با مادر اشکان سهرابی مصاحبه ای انجام داده که در ادامه می خوانید:
چه شد که آقای کریمی این پیراهن را به خانواده شما هدیه کردند؟
پسر من آقای کریمی را به عنوان فوتبالیست خیلی دوست داشت و از طرفداران ایشان بود. من این مطلب را به اطلاع ایشان رساندم. آقای کریمی هم وقتی این را شنیده بودند پیراهن شالکه خود را تقدیم پسر من کردند.
امروز یکی از روزنامه های مدعی اصولگرایی در مطلبی به این حرکت آقای کریمی حمله کرد. نظر شما در این باره چیست؟
فکر نمی کنم این مساله ربطی به آن ها داشته باشد که بخواهند در آن دخالت کنند و نظر بدهند. من می خواهم از ایشان به خاطر روح بلندی که دارند تشکر کنم و بگویم که واقعا جوانمرد هستند. این هدیه اصلا جنبه ی سیاسی ندارد که بخواهند ایشان را اذیت کنند. اشکان من یک پرسپولیسی بود و آقای کریمی و مهدوی کیا را دوست داشت. هدیه ی آقای کریمی هم یک نوع قدردانی از یک طرفدار بوده است. دلیلی وجود ندارد که بخواهند ایشان را زیر سوال ببرند و یا مورد انتقاد قرار دهند. من همینجا در مقابل ملت ایران از آقای کریمی و روح بلندی که دارند و توجهی که به پسر من داشتند تشکر می کنم.
این اتفاق قبلا هم افتاده است؟ مردم در این دو سال چقدر برخوردهایی از این جنس داشته اند؟
بله خیلی ها به دیدن ما آمدند که شاید راضی نباشند من اسمشان را بیاورم و یا لطفی که کرده اند را مطرح کنم. در این باره هم از آقای کریمی اجازه گرفتم که خبرش را به سایت ها بدهم، که ایشان گفتند مشکلی ندارند. اما بقیه را نمی توانم نام ببرم چون می ترسم برایشان مشکل و دردسری پیش بیاید.
خیلی از مردم آمدند اینجا و از ما و اشکان تقدیر کردند. البته ما که هیچ نیستیم در مقابل کارهایی که بچه ها کردند و جانفشانی ها و فداکاری هایشان. گاهی فکر می کنم چقدر این بچه را بزرگ بار آورده بودم. چقدر این بچه سرشار بود از روح ایثار و فداکاری. گاهی متعجب می شوم از اینکه درست نشناختمش.
اگر اذیتتان نمی کند برگردیم به دو سال قبل و شما درباره ی آخرین دیدارتان با اشکان بگویید.
یک ربع قبل از شهادت دیدمش. با هم حرف زدیم و من خیلی نصیحتش کردم که نرود. همه جا خیلی شلوغ بود. گفتم اشکان تو را به خدا کاری نکنی که پشیمانی به بار بیاید. سی ام خرداد بود و فضا سنگین. حس خوبی نداشتم. گفتم اشکان امروز را نرو، مطمئنم که امروز شلوغ می شود. گفت مامان! من نروم آن یکی هم نرود اون یکی هم باز نرود. چه کسی پس باید برود؟ پس رای ما چه می شود؟ چه کسی باید جواب رای ما را بدهد؟ خیلی حرف زدم اما قانع نشد و رفت و بعد هم …
هنوز پیگیر پیدا شدن قاتل فرزندتان هستید؟
من چند بار رفتم و آن ها قضیه دیه را مطرح کردند. حقیقتش را بخواهید خیلی از این قضیه ناراحت می شوم. وقتی اسم دیه را می آورند حالم بد می شود. توی دادگاه که برای شکایت رفتیم وقتی حرف دیه شد انگار تمام دنیا روی سر من خراب شد. به خاطر همین دیگر دنباله قضیه و شکایتم را نگرفتم.
یعنی پذیرفتند که شهادتی رخ داده و حالا درباره ی دیه می گویند؟
حتما پذیرفتند که پیشنهاد دیه را مطرح کردند. و دقیقا به همین خاطر اصلا دوست ندارم که پیگیری کنم تا دوباره بگویند دیه اش را می پردازیم. اما امیدوارم قاتلین پسرم بالاخره به مجازات عملشان برسند.
برخورد مردم با شما به عنوان مادر یک شهید جنبش سبز چگونه بوده است؟
مردم اوایل خیلی خوب بودند. البته الان هم خوب هستند اما نمی دانم چطور باید بگویم، احساس می کنم حضور مردم خیلی کمرنگ تر شده. در حقیقت گله دارم، ولی خوب دلم نمی خواهد عنوانش کنم.
فکر می کنید این کمرنگ تر شدن ناشی از بی تفاوتی است؟
نه، نه، اصلا از بی تفاوتی نیست. به نظرم این از نگرانی مردم است. مردم خیلی تحت فشار هستند برای همین می ترسند که علاقه شان را بروز دهند. ما اوایل می دیدیم توی بهشت زهرا مردم چطور می آمدند، الان هم می بینیم، به خاطر همین فکر می کنم کمرنگ شدن ابراز همدلی آن ها از ترس است. چندین بار هم ماموران آمدند و رفتارهایی سر این قطعه با مردم داشتند. خب طبیعی است که آدم ها بترسند. الان که فکر می کنم می بینم حق هم دارند.
شما با مادرهای شهدای دیگر هم ارتباط دارید؟
بله، ما خانواده های دیگر را می بینیم و با هم صحبت می کنیم. در مناسبت ها یا زمان هایی هم به دیدار هم می رویم.
سخن آخر را برای خوانندگان کلمه بفرمایید.
اگر ممکن است از طرف من از آقای کریمی تشکر کنید و بگویید باعث افتخار همه ی مردم ایران هستند و از طرف اشکان از کل بچه های پرسولیس و به خصوص آقای کریمی و مهدوی کیا که خیلی مورد علاقه پسر من بودند به خاطر شجاعتشان قدردانی کنید.
هرچه که بقیه می خواهند بگویند برای من مهم نیست. اما امیدوارم به خاطر این هدیه برای ایشان مشکلی پیش نیاید.




http://www.kaleme.com/1390/06/14/klm-71985/

Saturday, September 3, 2011

باز هم دروغ و سوتی دیگری از خبرگزاری فارس!

خبرگزاری فالس نیوز خبر زده که یه تجمع 50 نفره قومیتی در تبریز و ارومیه بوده واسه اعتراض به کم شدن آب دریاچه ارومیه که ايجاد ناآرامي کردند و ...
این عکس رو هم گذاشته ، ازونجایی که من بیکار بودم و خبر درستی تاحالا ازین خبرگزاری ندیدم آدمای داخل این همین عکس رو شمردم که معلوم شد از 50 نفر بیشتر بودند :دی و برای هزارمین بار یه سوتی و دروغ ازین خبرگزاری گرفته شد.

در ضمن دم همه آذری های غیور که اومدن گرم که علارغم سرکوب شدید در تبریز و ارومیه دیروز اومدن اعتراض کردند
اینم لینک خبرش :
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13900612001128

منبع: http://www.facebook.com/Soutii

Friday, September 2, 2011

شنبه ساعت 5 تهران میدان بهارستان در یک تجمع برای محیط زیست و نجات دریاچه ارومیه

روز شنبه، دوازدهم شهریور ماه روز همبستگی ملی برای اعتراض به وضعیت دریاچه ارومیه و پیگیری حقوق قومیت ها اعلام شد. مکانهای پیشنهادی برای تجمع (این مکانها به تدریج تکمیل خواهند شد زمان روز شنبه 12 شهریور ماه؛ ساعت 5 بعد از ظهر ارومیه: تقاطع عطایی و امام تبریز: راسته کوچه تهران: میدان بهارستان، روبروی مجلس 
 ارومیه: تقاطع عطایی و امام
تبریز: راسته کوچه
تهران: میدان بهارستان
مشهد: خیابان راهنمایی
رشت: گلسار
شیراز: خیابان ملاصدرا، نمازی
اردبیل ::میدان شریعتی به سمت بازار
زنجان: فلکه انصاریه تا میدان ولیعصر
کرمانشاه: چهارراه نوبهار تا میدان مرکزی
اصفهان: انقلاب (ترجیحا بعد از میدان) به سمت دروازه دولت

همراه شو عزیز

Wednesday, August 31, 2011

شیخ مهدی کروبی درود به شرفت : ذره ای از مواضع ام کوتاه نخواهم آمد

روز گذشته خانواده مهدی کروبی با وی دیدار کردند. به گزارش خبرنگار سحام نیوز، در این دیدار حسین کروبی به همراه همسر و فرزندانش و نیز فاطمه کروبی حضور داشتند. حسین کروبی در خصوص این دیدار به خبرنگار ما گفت: ” نزدیک هفت ماه بود که پدرم را ندیده بودم؛ یعنی از همان روز نخست حصر خانگی. امروز به صورت ناگهانی از موافقت نیروهای امنیتی برای دیدار من و خانواده ام به همراه مادرم برای دیدار با پدر مطلع شدیم. لذا حوالی ظهر امروز به همان ساختمانی که پدر از یک ماه قبل در آن سکونت یافته اند رفتیم.”
حسین کروبی در ادامه در خصوص وضعیت روحی و جسمی آقای کروبی افزود: “ایشان هم به لحاظ روحی و هم از نظر جسمی در شرایط مطلوبی به سر می بردند و در تمام طول دیدار با روحیه ای قوی، همچون گذشته در خصوص مسائل صحبت می کردند و همچنان بر مواضع خود بیش از پیش تاکید می کردند. ”
فرزند ارشد مهدی کروبی با شایعه خواندن اخبار و اطلاعات منتشره در سایت های حکومتی مبنی بر نوشتن توبه نامه از سوی آقای کروبی؛ به خبرنگار ما گفت: ” در این ملاقات من خبرهای منتشر شده در سایت های حکومتی مبنی بر نوشتن توبه نامه را به ایشان منتقل کردم و ایشان در پاسخ گفتند «من بر مواضع و عقاید فکری خود استوار ایستاده ام و ذره ای از مواضع خود کوتاه نخواهم آمد.»
حسین کروبی همچنین با ذکر نقل قول دیگری از آقای کروبی، افزود: ” حکومت و نیروهای اطلاعاتی طی مدت هفت ماه اخیر با روحیات من به خوبی آشنا شده اند و مواضع مرا می دانند و فهمیده اند که من چگونه فکر می کنم، لذا به خود اجازه نمی دهند که مرا راهنمایی و ارشاد کنند، چه برسد به اینکه بخواهند وارد چنین فازهایی در خصوص نوشتن توبه نامه و ندامت نامه با من بشوند.”
به گزارش سحام، با توجه به نگرانی در خصوص وضعیت ایشان؛ ماموران امنیتی در این دیدار به خانواده آقای کروبی قول مساعد داده بودند که طی ۱۵ روز آینده آقای کروبی را به مکان مناسبی منتقل نمایند تا ایشان بتوانند از حیاط و هوای آزاد بهره مند شوند. ایشان همچنین از احتمال موافقت مقامات در خصوص حضور خانم فاطمه کروبی در کنار آقای کروبی در آن مکان جدید خبر داده اند. در حال حاضر مایحتاج غذایی و خوراکی ایشان توسط وزارت اطلاعات تهیه می گردد.
لازم به توضیح است که در روزهای اخیر سایت های منتسب به جریان حاکم در داخل کشور با انتشار مطالبی کذب، خبر از انتشار توبه نامه آقای کروبی داده بودند. این سایت ها با انتشار دروغین بخش هایی از این “به اصطلاح توبه نامه” سعی در تخریب چهره آقای کروبی به عنوان نمادی از مقاومت و سرسختی در میان مردم نمودند. از طرفی نگرانی ها در خصوص وضعیت نگهداری آقای کروبی همچنان وجود دارد.

نه می خوایم الکی جو بدیم نه اینکه تو فضای مجازی شلوغش کنیم.. فقط می خوایم 12 شهریور همه همراه هم شویم همه ایرانیان

روز شنبه، دوازدهم شهریور ماه روز همبستگی ملی برای اعتراض به وضعیت دریاچه ارومیه و پیگیری حقوق قومیت ها اعلام شد. مکانهای پیشنهادی برای تجمع (این مکانها به تدریج تکمیل خواهند شد زمان روز شنبه 12 شهریور ماه؛ ساعت 5 بعد از ظهر ارومیه: تقاطع عطایی و امام تبریز: راسته کوچه تهران: میدان بهارستان، روبروی مجلس 
 ارومیه: تقاطع عطایی و امام
تبریز: راسته کوچه
تهران: میدان بهارستان
مشهد: خیابان راهنمایی
رشت: گلسار
شیراز: خیابان ملاصدرا، نمازی
اردبیل ::میدان شریعتی به سمت بازار
زنجان: فلکه انصاریه تا میدان ولیعصر
کرمانشاه: چهارراه نوبهار تا میدان مرکزی
اصفهان: انقلاب (ترجیحا بعد از میدان) به سمت دروازه دولت

همراه شو عزیز

بسیجیه میره سینما وسط فیلم ترسناک همه در میرن فقط بسیجیه نشسته بهش میگن چرا نشستی؟ میگه: به من دست نزنید من ریدم

بسیجیه میره سینما وسط فیلم ترسناک همه در میرن فقط بسیجیه نشسته بهش میگن چرا نشستی؟ میگه: به من دست نزنید من ریدم

منبع : سوتی های باحال ایرانی
http://www.facebook.com/Soutii

Tuesday, August 30, 2011

برخورد عجیب با مردمی که برای حفظ محیط زیست دریاچه ارومیه رفته بودند نشانه دیگری است از روند امنیتی کردن کشور.

برخورد عجیب با مردمی که برای حفظ محیط زیست دریاچه ارومیه رفته بودند نشانه دیگری است از روند امنیتی کردن کشور.
-میرحسین موسوی، 19 فروردین 89

http://kaleme.com/1390/01/07/klm-52947

Monday, August 29, 2011

بنظر شما کدوم دوره زیباتر شعر گفتند؟!!

بنظر شما کدوم دوره زیباتر شعر گفتند؟!!!!!
*حافظ: تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت...جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت سهراب *سپهری: دوست را زیر باران باید برد...عشق را زیر باران باید جست
* فروغ فرخزاد:ای شب از رویای تو رنگین شده...سینه از عطر توام سنگین شده ترانه *امروزی:دوست دختره من نازه...قلبش پر احساسه...عاشقش شدم تازه .........بچه *ژیگولای امروزی:دوستت دارم کثافت!...لعنت به اون قیافت
خدا ازین به بعد رو بخیر کنه!!!!!!!!!ادامه ...
منبع : پیج سوتی های باحال ایرانی


Sunday, August 28, 2011

امیر ارجمند : دولت از همه چیز می ترسد، از شادی جوانان، از افطار در پارک‌ و حتی صحبت درباره دریاچه ارومیه.»

سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید با انتقاد از برخوردهای امنیتی با مردمی که به وضع دریاچه ارومیه معترضند، گفت: «دولتی که دچار بحران مشروعیت است از همه چیز می ترسد، از شادی جوانان، از افطار در پارک‌ و حتی صحبت درباره دریاچه ارومیه.»
اردشیر امیرارجمند در گفت و گو با «کلمه» با اشاره به سرکوب شهروندان آذری معترض به خشک شدن دریاچه ارومیه؛ مسائل کنونی آذربایجان را ناشی از مدیریت ناکارآمد دولت دانست و گفت:«سیاست‌های اقتدارگرایانه و غیرعقلانی ای که باعث خسارات غیرقابل جبران در زمینه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی شده است، اکنون چهره زشت و خشن خود را در حوزه حفاظت از محیط زیست و مسائل قومیتی نیز نشان می‌دهد.»


مشاور ارشد میرحسین موسوی با اشاره به ویژگی های دریاچه ارومیه گفت: «این دریاچه دومین دریاچه آب شور دنیا، بزرگترین دریاچه داخلی ایران و بزرگترین آبگیر دائمی آسیای غربی است. این دریاجه در دنیا منحصر به فرد است و میراث طبیعی مردم ایران و هموطنان آذربایجانی ما محسوب می‌شود. این دریاچه برای جامعه جهانی نیز اهمیت ویژه دارد. »
امیرارجمند تاکید کرد که جزایر این دریاچه از سوی یونسکو اندوخته طبیعی جهانی شناخته شده است و حفاظت از این دریاچه وظیفه مقامات دولتی و محلی است.

Saturday, August 27, 2011

آقایان شورای هماهنگی سبز امید در دفاع از مردم غیور آذربایجان فراخوان دهید

همه ایران همراه شویم این دفعه در حمایت از مردم آذربایجان و دریاچه ارومیه.... تهران بپاخیز... ایرانی همراه شو
...شورای هماهنگی سبز امید مهدی کروبی را محدود تر کردند ، میرحسین موسوی را به بیمارستان بردند ، مردم آذربایجان را کتک زدند..... فراخوان دهید

وقتی حکومت از یک مراسم غیر سیاسی شام و افطار جوانان می ترسد.....

دوستان عزیز، پنج‌شنبه سوم شهریور ما هم مثل خیلی از شما برای برنامه افطار که با استقبال بسیار شما در فضای مجازی مواجه شده بود، به پارک ملت رفتیم .. جو امنیتی سنگینی در پارک حاکم بود و پارک کاملا تبدیل به یک پادگان بزرگ شده بود ! .. که سعی می کنیم با جزئیات برایتان بنویسیم ...
... شرح آنچه در پارک گذشت را مقایسه کنید با مرامنامه مراسم ... یعنی تا این حد تحمل اخلاق گرایی ما و یک تجمع ساده افطار دور همی ایرانیان را هم نداشتند ؟
ساعت 19:15 با دوستان به درب پارک رسیدیم .. از همان ابتدای در ورودی "عجالتا" دو ماشین بنز پلیس ایستاده بود و چند پلیس و پاسدار که گاهی از مردم سوالاتی می کردند ولی ما از آنجا رد شدیم .. باورمان نمیشد که قرار است جو امنیتی به وجود آید و گفتیم شاید طبیعی است .... چند نفری از جوانان را هم دیدیم که صحبت از فیسبوک و مراسم افطار می کنند و وسایل افطار همراهشان بود .. و خوشحال حرکت کردیم

ولی کمی که جلوتر رفتیم و وارد سربالایی شدیم دیدیم که از ضلع جنوبی پارک چند ماشین پلیس با چراغ گردان روشن مشغول گشت زنی در کوچه های تنگ پارک هستند ! .. و بلافاصله دو ون پلیس را هم دیدیم که پشت سرشان بود .. (تعداد ون ها تا انتها که آنجا بودیم به نزدیک 10 رسید)

قرار بود ساعت 19:30 در بالای پله های پارک (ضلع شرقی دریاچه) حضور داشته باشیم و با پخش ربنا، به همراه دیگران مراسم را آغاز کنیم .. که تا 19:50 چند ده نفری در آنجا آمده بودند ولی به خاطر جو امنیتی شدید کسی نمی توانست حرفی بزند و یا موبایلش را روشن کند (برای پخش ربنا)

پس ما هم محل را به سمت پایین پله ها ترک کردیم که با صحنه گشت موتور های دو ترکه با کلاه کاسکت مواجه شدیم که در پارک شروع کرده بودند به مانور دادن ... یادآور روزهای ....! از قسمت جنوبی دوباره به سمت دریاچه آمدیم و در اینجا بود که همزمان با پخش اذان (20:01) یک ماشین پلیس به همراه یک ون با چراغ گردان روشن از سمت پایین دقیقا در محل تجمع اصلی (شرق دریاچه) مانور دادند و بعد پارک کردند ! و پشت آن ها هم موتور سیکلت ها شروع به مانور وحشت کردند (البته نه خیلی تابلو) و تمام دور دریاچه را به گشت زنی مشغول شدند .. و دقایقی بعد که طوفان و بعد باران شدید شروع شد و ما هم 20 دقیقه ای در جایی پناه گرفتیم تا آرام تر شود ..

بعد دوباره به سمت دریاچه رفتیم و حدود ساعت 20:45 به خاطر باران شدید تقریبا پارک خالی شده بود .. ولی آن دو ماشین هنوز در ضلع شرقی دریاچه مستقر بودند ...

شروع کردیم که از پارک خارج بشیم .. از سمت مقر پلیس .. که مشاهده کردیم که 3 یا 4 ون پلیس هم آنجا مستقر هستند و حدود 20 گارد ضد شورش! را دیدیم که گوشه ای ایستاده بودند و با هم بحث می کردند و به نظر میرسید برای ترساندن مردم و خانواده هاشون با هم اختلاف نظر دارند

بگذریم .. از پارک خارج شدیم و لحظاتی بعد دیدیم که تمام چراغ های پارک را رسما خاموش کرده اند (ساعت 9:15)(مطمئن نیستم ، شاید برق رفته بود) و یک ماشین پلیس هم نور بالای خودش رو به سمت بیرون پارک روشن کرده بود

این تمام مشاهدات ما بود ..
 

Wednesday, August 24, 2011

اطلاعيه بسیار مهم...........


اينکه شما در خانه چه برنامه اى مي بينيد به ما مربوط است! اينکه در خيابان چه مي پوشيد، به ما مربوط است! آنچه مي نوشيد و آنچه مي گوييد به ما مربوط است! با چه کسى بيرون مي رويد به ما مربوط است! چه دينى داريد و چگونه آرايش مي کنيد به ما مربوط است...! اما امنيت، وضع معيشت، قدرت خريد، کيفيت تحصيل، آينده فرزندانتان، تفريح جوانانتان، امنيت راهها، مشکل مسکن و بقيه موارد به ما مربوط نيست مشکل خودتان است...!!! 

روابط عمومى کشوری که هممون میشناسیمش
 

به مردم لیبی‌ تبریک میگم...........

به مردم لیبی‌ تبریک میگم.

نه فیس بوک داشتن، نه دنبال پ نه پ بودن، نه شوشولِ فرنود داشتن، نه روزی ۶ بار مجرد یا متأهل میشدن،نه هفته‌ای ۱۲ بار شکست عشقی‌ میخوردن، نه هی‌ نشستن بگن مملکته داریم، نه دنبالِ نوشتن کلمه "تکراری" زیر کامنت‌ها بودن و نه دنبال درست کردن پرونده سیاسی واسه پناهنده شدن به دیگر کشور‌ها ...

موبایل دستشون نگرفتن برن واسه آزادیشون... سکوتشون شد فریاد تا شدن آزاد...
منبع : فیس بوک

پنج شنبه ساعت 22 می خوای سوت بزن می خوای الله اکبر بگو می خوای بگو مرگ بر دیکتاتور فقط همراه شو

گلبانگ سبز آزادی
پنجشنبه 3 شهریور 90 ساعت 22
..............................................
در حمایت از همه زندانیان سیاسی و عقیدتی
برای ابراز خوشحالی از سقوط دیکتاتور لیبی و در حمایت از مردم آزادیخواه سوریه و سایر کشورهای جهان
.............................
مهم نیست چه شعاری میدی، میخوای الله اکبر بگو و یا مرگ بر دیکتاتور و دورد بر آزادی و ... مهم اینه که ساعت 10 شب روی پشت بوم خونه ات بیای و به هر روشی که مناسب میبینی، اعتراضتو نشون بدی.

Tuesday, August 23, 2011

در سالگرد ازدواج مهدیه گلرو و همسرش وحید لعلی پور ، وحید را هم بازداشت کردند


امروز سالگرد ازدواج مهدیه گلرو و وحید لعلی پور است، فردا هم تولد مهدیه است. وحید را هم به اوین بردند تا جشن سالگردشان را در پشت دیوارها در کنار هم باشند.

Monday, August 22, 2011

جای خالی میرحسین موسوی و مهدی کروبی بیش از همیشه احساس می شود. اگر بودند...

جای خالی میرحسین موسوی و مهدی کروبی بیش از همیشه احساس می شود. اگر بودند از پیروزی مردم لیبی دستمایه ای برای تحرک دوباره جنبش سبز در روز قدس می ساختند.

Sunday, August 21, 2011

میرحسین اگر الان بود پیام تبریک برای مردم لیبی می داد و یه روز رو هم تعیین می کرد برای حضور در خیابان

کاش ما کاری می کردیم وقتی زندان بودید... همین

دیکتاتور قذافی سقوط کرد.. به امید سقوط دیکتاتور جمهوری اسلامی

مخالفان حکومت دیکتاتوری قذافی به پایتخت لیبی (طرابلس ) رسیدند و پسر قذافی هم بازداشت شده است.
به امید اینکه دیکتاتورهای در آغوش قذافی در ایران هم به دست مردم و بدون خشونت سقوط کنند و هیچ جای جهان از جمله ایران عزیزمان دیکتاتور و محدودیت و ... نباشد.. همه از هر دین و آیین و رنگ و نژاد در کنار هم این کار همت همه ایرانیان رو می طلبه...
 

هموطن پنج شنبه 3 شهریور ساعت 10 شب نشان دهیم بار دیگر هستیم با فریاد های آزادی خواهانه

شورای هماهنگی راه سبز امید از مردم آگاه در سراسر ایران دعوت می کند که در ساعت 10 شامگاه پنجشنبه سوم شهریورماه، با سر دادن ندای تکبیر و برائت از خودکامگی، ضمن ابراز همبستگی با مردم مظلوم فلسطین و سوریه، انزجار خود از سلطه‌ی هرگونه ستم و کردار غیر دموکراتیک را ابراز دارند، سیاست منافقانه‌ی حاکمیت در قبال آنچه در منطقه می گذرد را برملا کنند، و پیام راستین مردمان این مرز و بوم را به گوش خواهران و برادرانشان در سوریه و فلسطین برسانند....

Thursday, August 18, 2011

خروج مجاهدین خلق از لیست تروریستی برابر با تضعیف جنبش سبز مردم ایران است

 خروج مجاهدین خلق از لیست تروریستی برابر با تضعیف جنبش سبز مردم ایران است.
جمعی از وبلاگ نویسان ایران ، در بیانه ای مشترک که در وبلاگ های خود منتشر کرده اند، نسبت به خارج کردن اسم مجاهدین خلق از گروه های تروریستی هشدار داده اند و گفته اند:"رژیم ایران ، تنها از اینکه این گروه آزادی بیشتری برای فعالیت یافته است، سو استفاده خواهد کرد تا جنبش آزادی خواهی ایران را بیشتر سرکوب کند و هر کسی که کوچکترین فعالیت آزادی خواهانه ای داشته باشد را منتسب به این گروه کند، چرا که این گروه در بین عموم مردم ایران منفور است"/ وبلاگ نویسان خطاب به وزیر امور خارجه آمریکا می گویند :"خانم کلینتون ، آزاد گذاشتن یک گروه تروریستی که حتی در گروه خود ، به آزادی و حقوق بشر و دمکراسی اعتقادی ندارند، هیچ کمکی به روند دمکراسی در ایران نیست، وقتی یک گروه خشن ، با اعضا خود بر اساس اصول انسانی رفتار نمی کند، چه کمکی می تواند به دمکراسی در ایران بکند؟!"

اگر هنوز نامه اعتراض به بازداشت میرحسین موسوی و مهدی کروبی را امضا نکردید از این 2 راه استفاده کنید


برای امضای نامه که در زیر، متن آن آمده است و تاکنون بیش از 4000 نفر آن را امضا کرده اند یا از طریق این لینک و یا نام و امضای خود را به ای میل اعتراض سبز به آدرس eteraaz.sabz@gmail.com بفرستید.

کمپین اعتراض سبز در راستای دفاع از خواست عمومی مردم ایران پیرامون آزادی یاران همیشگی جنبش سبز و با همکاری جمعی از هموطنان، در مرداد ماه ۱۳۹۰ اقدام به راه اندازی کارزاری برای شکست حصر غیر قانونی اقایان میر حسین موسوی و مهدی کروبی و خانم ها زهرا رهنورد و فاطمه کروبی نموده است. در گام اول این کارزار، نامه ای اعتراضی از سوی این کمپین تهیه و تنظیم شده است که پس از جمع اوری امضای ایرانیان در سراسر دنیا، به مراجع حقوقی و دیپلماتیک زیر ارسال خواهد شد.
۱- دبیرکل سازمان ملل
۲- سفیران کشورها در سازمان ملل
۳- کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل
۴- گزارشگر ویژه حقوق بشر در ایران
۵- وزرای امور خارجه کشورهای مختلف
۶- هیات روابط پارلمان اروپا با ایران
۷- کشورهای عضو شورای امنیت
۸- مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا
۹- سازمان کشورهای اسلامی
۱۰- کمیته حمایت از ناپدید شدگان قهری سازمان ملل متحد
۱۱- اتحادیه بین‌ المجالس
متن کامل نامه :


نزدیک به شش ماه از ربوده شدن و حبس غیر قانونی کاندیدا های آخرین انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۲۰۰۹، میر حسین موسوی و مهدی کروبی و همسران ایشان زهرا رهنورد و فاطمه کروبی می‌گذرد. این افراد از روز ۲۵ بهمن، به دنبال دعوت از ملت برای شرکت در تظاهرات عمومی‌ در حمایت از جنبش‌های دموکراسی خواه مصر و تونس، به صورت اجباری توسط نیروهای امنیتی و مأمورین لباس شخصی‌ در منزل خود در حبس اجباری به سر می برند. از آن تاریخ ارتباطات این افراد با جهان بیرونی قطع شده و تنها به صورت بسیار محدود با اعضا خانواده خود اجازه تماس‌های معدودی را داشته اند. 

این در حالیست که هیچ کدام از مقامات قضایی، دولتی و امنیتی کشور در طی‌ این مدت هیچ گونه مسئولیتی در قبال به وقوع پیوستن این جرم و قانون شکنی بر عهده نگرفته اند و همچنین هیچ گونه حکم بازداشت، احضاریه یا اتهامی از طرف مقامات قضایی در مورد این افراد صادر نشده است.

از طرف دیگر اخبار نگران کننده اخیر، که از طرف خانواده میر حسین موسوی و زهرا رهنورد به دست رسیده، حاکی از وضعیت نامناسب جسمانی‌ آنها می‌باشد و عدم اجازه دسترسی آنها به پزشک معتمد و مراقبت‌های پزشکی‌ از طرف مقامات حاکم، نگرانی‌ها را نسبت به سلامت روحی‌ و جسمانی‌ این افراد به شدت افزایش می دهد. 

از آنجا که مقامات دولتی و قضایی در ایران در گذشته بار ها به طور سیستماتیک معترضین سیاسی را بازداشت و مورد شنکجه قرار داده و مکرّراً حقوق اولیه زندانیا‌ن را زیر پا گذشته اند بیم آن می رود که این تخلفات در مورد آقایان موسوی و کروبی و همسرانشان نیز انجام گیرد و سلامتی، تمامیت جسمی و روانی آنها مورد تهدید و آسیب قرار گیرد. لازم به ذکر است که تنها در ماه ژوئن گذشته زندانی سیاسی، هدی صابر، در اثر همین ضرب و شتم ها و کوتاهی‌ نمودن مامورین زندان در ارائه اقدامات درمانی فوری، جان خود را از دست داد.

امضاء کنندگان این نامه یادآوری می کنند که این رفتار مقامات قضایی و دولتی ایران در مورد این ۴ تن‌، در راستای نقض آشکار حقوق بشر، و همچنین نقض قوانین بین‌المللی و داخلی‌ کشور ایران، از جمله اصل ۳۲ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ، ماده ماره ۵۸۳ قانون مجازات اسلامی، ماده شماره ۹ میثاق بین‌الملل حقوق سیاسی و مدنی و پیمان بین‌الملل برای حمایت از تمامی اشخاص در برابر ناپدید شدن اجباری، می‌باشد.

از این رو از آن مرجع گرامی‌ تقاضا داریم که در راستای دفاع از حقوق فردی و انسانی‌ میرحسین موسوی، مهدی کروبی، زهرا رهنورد و فاطمه کروبی، از تمام ظرفیتهای حقوقی، بین‌المللی و دیپلماتیک استفاده کرده و دولت ایران را ملزم به پایبندی به تعهدات خود در مقابل مردم ایران و جامعه بین الملل نماید و در این راستا در جهت احقاق مطالبات زیر اقدام نماید: 

• آزادی فوری و بی‌ قید و شرط میر حسین موسوی، مهدی کروبی، زهرا رهنورد و فاطمه کروبی.

• تضمین سلامت جسمی‌ و روحی‌ میر حسین موسوی، مهدی کروبی، زهرا رهنورد و فاطمه کروبی و اعضا خانواده این افراد تحت هر شرایط و وضعیت.

• انجام تحقیقات قضایی‌ فوری، کامل، بی طرف و دقیق برای معرفی‌ مسئولین ربایش و حبس اجباری میر حسین موسوی، مهدی کروبی، زهرا رهنورد و فاطمه کروبی و محاکمه عمومی‌ مجرمین این تخلفات و صدور احکام لازم برای آنان مطابق با قوانین کشور و قوانین بین‌الملل

• محقق کردن حقوق فردی میر حسین موسوی، مهدی کروبی، زهرا رهنورد و فاطمه کروبی شامل: فراهم آوردن امکان برخورداری آنها از وکلای منتخب برای دفاع از حقوق خود و همچنین پزشک معتمد برای اجرا آزمایشات لازم پزشکی‌ و دریافت معالجه و درمان پزشکی‌

امضا کنندگان این نامه قبلاً از توجه و اقدامات فوری شما نسبت به بر طرف کردن این وضعیت وخیم و غیر انسانی‌ تشکر کرده و از تلاش‌های انسان دوستانه آنجناب در این راستا کمال قدر دانی را دارند.
 

Tuesday, August 16, 2011

مجید توکلی از بهمن ماه 1389 تاکنون از حق تماس تلفنی با خانواده اش محروم است + عکسی دیده نشده از مجید

مجید توکلی شرف جنبش دانشجویی بدون مرخصی از آذر 1388 در زندان رجایی شهر به سر می برد... بعد از یک سال که ملاقاتش آزاد شد مادر و پدرش به دلیل بیماری نمی توانند او را ملاقات کنند... مجید حتی از بهمن ماه هم از تلفن محروم است...

Monday, August 15, 2011

یک برنامه سرگرمی غیر سیاسی دیگر در کنار هم / شام و افطار در کنار هم در پارک ملت


شـــــــــــــــرح کامـــل و اهــــــــــداف مـراسـم :

افطار را؛ این لحظه روحانی را؛ پس از یک روز بی دروغ، بی ریا، بی تقلب، بی رشوه، بی غیبت و بی دشنام ... با نوای دلنواز "ربّـنــــــــــــا" ی اُستـــــــاد شــــجریـان برگزار می کنیم و در پایان برای سربلندی ایرانمان دعا می خوانیم و مراسم را با سرود "ایــــــــران؛ مرز پر گـــــــهر" به پایان می بریم.

این، یک مراسم صرفا مذهبی نیست ؛ هر کداممان که روزه می گیریم، با هموطنان و هم مسلکان خویش یک جا جمع می شویم و مثل خانواده خود، با آنها روزه مان را باز می کنیم .. آنها هم که به هر دلیل روزه نمی گیرند در آن روز خاص با احترام به عقاید هموطنان خود روزه می گیرند و در این مراسم بزرگ ملی - مذهبی شرکت خواهند کرد .............

آن شب می خواهیم "شاد بودن" را در کنار هموطنانمان تمرین کنیم و در کنار هم برای سرفرازی ایرانمان دعا کنیم .. برق نگاه همشهری هایمان را که به دلیل روزمرگی ها و ماشینی شدن روند زندگی نمی بینیمشان .. از نزدیک ببینیم .. همشهری هایی که تنها در نقش ارباب رجوع و رییس و صاحب خانه و مستاجر میبینیم .. تنها در ترافیک سنگین خیابان ها میبینیم و گاه تنها با صدای بوق اعتراض ماشین هایشان آشناییم و آن ها با فریاد هایمان؛ که از سر بی حوصلگی است و خسته از تلاشمان برای فردایی شاید بهتر ..............

در آن شب می خواهیم بیش از پیش یاد گرسنگان ایرانمان کنیم؛ آنها که شاید تمام دارایی و سهمشان از دنیا، کف خیابان باشد و سقف آسمان ... که فلسفه "روزه" نیز همین است

و در آن میان از موسسات خیریه و آسایشگاه ها و نیز بازیگران مردمی و هنرمندان واقعی و ورزشکاران این مرز و بوم دعوت می کنیم تا با حضور همه جانبه خود در این مراسم، حمایت خود را از این حرکت معنوی و ملی اعلام کنند؛ و مردمان ما که بی شک در کمک به همنوعان خویش از هیچ کمکی فرو گذار نخواهند کرد ..............

در این میان شائبۀ سیاسی بودن این مراسم نیز خود به خود منتفی است که این روزها همه سیاست زده ایم و می خواهیم فارغ از "هیاهو" ها و "اگر" ها، بی دغدغه در کنار هم باشیم .............

لازم به یادآوری است که این مراسم دولتی نبوده و با ابتکار گروهی از جوانان همین مملکت و از داخل ایران اطلاع رسانی و انجام خواهد شد و در صورت تلاقی روز "مراسم بزرگ شام و افــــطار ایرانیان" با هرگونه مراسم دولتی، زمان اعلام شده برای برگزاری آن، ضمن احترام برای مراسم دولتی، و با توافق اکثریت اعضاء شرکت کننده تغییر خواهد کرد و از طریق همین صفحه به اطلاع همه ایرانیان خواهد رسید

--------------------------

زمــــــــــان : بعد از شب های قدر - روز پنجشنبه 3 شهریور از ساعت 19:30 الی 22:30


محـــــــــل برگزاری : تهران - پارک ملت - (خیابان ولیعصر، پایین تر از پارک وی)

در صورت استقبال بیشتر ، پارک های دیگر در تهران و شهرستان ها نیز از طریق همین صفحه و با همت شما به اطلاع همگان خواهد رسید
http://www.facebook.com/event.php?eid=149111301838271


--------------------------​--------------------------​--
بوفۀ پارک ها نیز خود را برای پذیرایی آماده کنند !



برای دیدن شرح کامل مراسم و اطلاع از اهداف و آخرین تصمیمات و شرکت در نظرسنجی به صفحه رسمی آن بروید و عضو شوید
--------------------------​--------------------------​-------
https://www.facebook.com/G​reat.Iranian.Eftar

 ـــــــــــــ
http://www.facebook.com/event.php?eid=149111301838271

Sunday, August 14, 2011

برنامه جدید همانند آب بازی و خز بازی و شیشه شوری : این بار افطاری و شام در کنار هم



شـــــــــــــــرح کامـــل و اهــــــــــداف مـراسـم :

افطار را؛ این لحظه روحانی را؛ پس از یک روز بی دروغ، بی ریا، بی تقلب، بی رشوه، بی غیبت و بی دشنام ... با نوای دلنواز "ربّـنــــــــــــا" ی اُستـــــــاد شــــجریـان برگزار می کنیم و در پایان برای سربلندی ایرانمان دعا می خوانیم و مراسم را با سرود "ایــــــــران؛ مرز پر گـــــــهر" به پایان می بریم.

این، یک مراسم صرفا مذهبی نیست ؛ هر کداممان که روزه می گیریم، با هموطنان و هم مسلکان خویش یک جا جمع می شویم و مثل خانواده خود، با آنها روزه مان را باز می کنیم .. آنها هم که به هر دلیل روزه نمی گیرند در آن روز خاص با احترام به عقاید هموطنان خود روزه می گیرند و در این مراسم بزرگ ملی - مذهبی شرکت خواهند کرد .............

آن شب می خواهیم "شاد بودن" را در کنار هموطنانمان تمرین کنیم و در کنار هم برای سرفرازی ایرانمان دعا کنیم .. برق نگاه همشهری هایمان را که به دلیل روزمرگی ها و ماشینی شدن روند زندگی نمی بینیمشان .. از نزدیک ببینیم .. همشهری هایی که تنها در نقش ارباب رجوع و رییس و صاحب خانه و مستاجر میبینیم .. تنها در ترافیک سنگین خیابان ها میبینیم و گاه تنها با صدای بوق اعتراض ماشین هایشان آشناییم و آن ها با فریاد هایمان؛ که از سر بی حوصلگی است و خسته از تلاشمان برای فردایی شاید بهتر ..............

در آن شب می خواهیم بیش از پیش یاد گرسنگان ایرانمان کنیم؛ آنها که شاید تمام دارایی و سهمشان از دنیا، کف خیابان باشد و سقف آسمان ... که فلسفه "روزه" نیز همین است

و در آن میان از موسسات خیریه و آسایشگاه ها و نیز بازیگران مردمی و هنرمندان واقعی و ورزشکاران این مرز و بوم دعوت می کنیم تا با حضور همه جانبه خود در این مراسم، حمایت خود را از این حرکت معنوی و ملی اعلام کنند؛ و مردمان ما که بی شک در کمک به همنوعان خویش از هیچ کمکی فرو گذار نخواهند کرد ..............

در این میان شائبۀ سیاسی بودن این مراسم نیز خود به خود منتفی است که این روزها همه سیاست زده ایم و می خواهیم فارغ از "هیاهو" ها و "اگر" ها، بی دغدغه در کنار هم باشیم .............

لازم به یادآوری است که این مراسم دولتی نبوده و با ابتکار گروهی از جوانان همین مملکت و از داخل ایران اطلاع رسانی و انجام خواهد شد و در صورت تلاقی روز "مراسم بزرگ شام و افــــطار ایرانیان" با هرگونه مراسم دولتی، زمان اعلام شده برای برگزاری آن، ضمن احترام برای مراسم دولتی، و با توافق اکثریت اعضاء شرکت کننده تغییر خواهد کرد و از طریق همین صفحه به اطلاع همه ایرانیان خواهد رسید

--------------------------

زمــــــــــان : بعد از شب های قدر - روز پنجشنبه 3 شهریور از ساعت 19:30 الی 22:30


محـــــــــل برگزاری : تهران - پارک ملت - (خیابان ولیعصر، پایین تر از پارک وی)

در صورت استقبال بیشتر ، پارک های دیگر در تهران و شهرستان ها نیز از طریق همین صفحه و با همت شما به اطلاع همگان خواهد رسید

--------------------------​--------------------------​--
بوفۀ پارک ها نیز خود را برای پذیرایی آماده کنند !
--

لطفا به دو سوال و نظرسنجی در لینک های زیر هم پاسخ دهید
https://www.facebook.com/q​uestions/269896773026875

https://www.facebook.com/q​uestions/270151099668109


برای دیدن شرح کامل مراسم و اطلاع از اهداف و آخرین تصمیمات و شرکت در نظرسنجی به صفحه رسمی آن بروید و عضو شوید
--------------------------​--------------------------​-------
https://www.facebook.com/G​reat.Iranian.Eftar
--------------------------​--------------------------​-------

پاک کردن شیشه ماشین ها توسط جمعی از جوانان در حمایت از کودکان کار

یک آب بازی از نوع دیگر. تنها یک دعوت نامه فیس بوکی ساده کافی بود تا شب پنجشبه گذشته چهره چهارراه پارک وی برای دوساعت کاملا دگرگون شود. نزدیک 150 جوان به این مکان آمده بودند تا با ظاهرهایی که هیچ شباهتی به "کودکان کار" نداشت، شیشه اوتومبیل ‏ها را پاک کنند، آدامس بفروشند، اسفند دود کنند، از مردم پول جمع کنند و به این بهانه در فرصتی کوتاه با عابرینی از جنس خودشان درباره وضعیت "کودکان کار" صحبتی داشته باشند. آنگونه که از قبل مقرر شده بود این برنامه ساعت 8 و نیم شب شروع شد و قرار بود تا ساعت 10 و نیم شب ادامه داشته باشد. ساعت 8 و نیم اما چهارراه پارک وی حالتی کاملا عادی داشت. اما جوانانی که در ضلع جنوب شرقی چهارراه مشغول آماده کردن لنگ و شیشه پاکن ‏های خود بودند، تمام هدفشان این بود که این چهره عادی را به هم بریزند تا شاید قدری توجه مردم را به سوی "کودکان کار" جلب کنند.

Saturday, August 6, 2011

فقط 2 روز بعد از 26 ماه زندان برای شرف اهل قلم / احمد زید آبادی به زندان بازگشت

48 ساعت تنها زمانی بود که دستگاه قضایی ایران به دکتر احمد زیدآبادی، روزنامه نگار و دبیر کل ادوار تحکیم وحدت فرصت داده بود تا بتواند بعد از 26 ماه زندان در کنار خانواده اش باشد. دکتر زیدآبادی عصر امروز با پایان یافتن مرخصی 48 ساعته خود و عدم تمدید آن از سوی مراجع قضایی به زندان بازگشت. دادگاه انقلاب وی را به حکم سنگین و غیر انسانی شش سال زندان ،پنج سال تبعید و محرومیت مادام العمر از هرگونه فعالیت سیاسی و شرکت در احزاب و هواداری و مصاحبه و سخنرانی و تحلیل حوادث،به صورت کتبی یا شفاهی محکوم کرد، که دادگاه تجدید نظر حکم دادگاه بدوی را مورد تایید قرار داد. گفتنی ست، با توجه به کوتاه بودن ایام مرخصی وی با این حال عده ای از فعالان سیاسی ایران نیز طی دو روز گذشته با حضور در منزل ایشان و یا تماس های تلفنی خود جویای احوال وی شده، و چند کلامی را نیز با این عضو هیات مدیره انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران هم صحبت شده بودند. از جمله اتهامات ایشان نگارش نامه سرگشاده‌ای خطاب به رهبری بود که در آن از انتقاد ناپذیری وی انتقاد کرده‌ بود. که پس از تشکیل پرونده وی دادگاه نهایتا در آذر ماه او را به اتهام تبانی و تبلیغ علیه نظام به 6 سال زندان در تبعید در گناباد و محرومیت مادام‌العمر از فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی محکوم کرد. دادگاه تجدید نظر نیز در دی ماه 1388 محکومیت او را (شش سال زندان، پنج سال تبعید به گناباد و محرومیت مادام‌العمر از هر گونه فعالیت سیاسی و شرکت در احزاب و هواداری و مصاحبه و سخنرانی و تحلیل حوادث، به صورت کتبی یا شفاهی) تایید کرد.

Tuesday, August 2, 2011

دکتر محمد ملکی: دادگاه را فاقد صلاحیت برای رسیدگی به اتهامات وارد شده به خود می دانم

دکتر محمد ملکی در اسفند ماه سال 1388 طبق کیفرخواست صادره توسط دادگاه انقلاب به محاربه متهم شده بود. همچنین اتهامهای دیگر ایشان توهین به آیت‌الله خمینى، آیت‌الله خامنه‌اى و نیز تبلیغ علیه نظام ذکر گردیده بود. دادگاه وی بدلیل مشلات جسمی و درمانی چندین مرتبه به تعویق افتاد تا نهایتا طبق احضاریه شعبه 28 دادگاه انقلاب اعلام شده بود که وی باید روز چهارشنبه مورخ پنجم مرداد 1390 در دادگاه حاضر شود. دکتر ملکی بدلیل غیرقانونی دانستن دادگاه در آن حضور نیافت و علیرغم حضور وکلا در دادگاه، قاضی اصرار داشت که باید هر طور شده متهم در جلسه حضور یابد و یادداشت ایشان و وکلا را هم نپذیرفت و روز شنبه 8/5/1390 را برای حضور متهم و وکلا تعیین کرد. دکتر ملکی برای اینکه رسما در حضور قاضی اعلام کند دادگاه را به رسمیت نمیشناسد، در دادگاه حضور یافت و طبق یادداشتی بار دیگر اعلام کرد دادگاه را صاحب صلاحیت رسیدگی به اتهامات خود نمی داند. به این ترتیب جلسه محاکمه ایشان پایان یافت تا طبق قانون در اسرع وقت حکم دادگاه اعلام گردد. لازم به یادآوریست که ایشان قبلا اعلام کرده بود به علت عدم صلاحیت دادگاه بدوی، تقاضای تجدیدنظر در حکم صادره را نخواهد کرد .
 
 
متن کامل نامه به شرح زیر است:

بسم الحق
ریاست محترم دادگاه انقلاب اسلامی، شعبه 28
 
با احترام به اطلاع میرساند؛ اینجانب محمد ملکی به دلایل زیر از حضور در دادگاه معذورم:
در اعتراض به کشتار، شکنجه، دستگیری و محکومیت و زندانی نمودن تعدادی از دانشجویان، استادان، معلمان، زنان، روزنامه نگاران، وکلای دادگستری، کارگران، فعالان حقوق بشر و دیگر هموطنان به حکم دادگاههای غیرقانونی، تنها به جرم اظهار عقیده در سالهای اخیر
غیر قانونی بودن دادگاه اینجانب به دلیل عدم رعایت اصل 168 قانون اساسی و دیگر اصول این قانون
عدم امکان مطالعه کیفرخواست تنظیمی علیه اینجانب
ضمنا یادآور می شوم که قاضی محترم میتوانند حکم غیابی صادر نمایند.
در پایان ذکر این نکته ضروریست که وکلای بسیار عزیزم استادان گرامی آقایان دکتر یوسف مولایی و دکتر محمد شریف هر طور صلاح بدانند در دفاع قانونی از اینجانب عمل خواهند کرد.
 
استاد بازنشسته دانشگاه تهران – دکتر محمد ملکی
 
همچنین متن یادداشت دکتر ملکی خطاب به دادگاه انقلاب شعبه 28 به شرح زیر است: 
 

بسم الحق 
 
فَسَتَذکُرُونَ ما اَقُولُ لَکُم وَ اُفَوِضُ اَمری اِلَی الله اِنَ اللهَ بَصیرٌ بالعَبادِ 
بزودی گفتار مرا ]با احساسِ پشیمانی[ بیاد خواهید آورد و من کار خود را به خدا وامیگذارم زیرا نسبت به حال بندگان بیناست.                   سوره غافر (40) آیه 44 
     غرض و نیت من از این یادداشت، دفاع شخصی نیست چون دادگاه را فاقد صلاحیت برای رسیدگی به اتهامات وارد شده به خود می دانم بنابراین میخواهم از فرصت بهره گیرم و برای ثبت در تاریخ قضا در نظام ولائی ، شکایتی و حکایتی را عرضه دارم، شکایت را وامیگذارم به یومَ تُبلِی السرائر در پیشگاه عدل الهی، اما حکایت به گذشتهای نه چندان دور برمیگردد، آن هنگام که قاضی محترم و نماینده معظم دادستان یا در این جهان پرغصه و قصه نبودند و یا دوران بیخبری کودکی و نوجوانی را میگذراندند. 
آنگونه که از وکلایم شنیده ام ( کیفرخواست را ندیده ام ) ارتباط من با سازمان مجاهدین بزرگترین و پررنگترین اتهام من است که بهمین مناسبت در کیفرخواست تنظیمی من را «محارب» دانسته اند. از این رو مناسب دیدم بازگشتی به خاطرات گذشته خود داشته باشم. جهت باز کردن گوشه هائی از کتاب زندگی ام . 
 
    پس از کودتای 28 مرداد سالِ 1332 و آن دوران استبدادزدهی پس از کودتا که جمعی از مدافعان آزادی در نهضت مقاومت ملی گرد آمدند و علیه استبداد سلطنتی به ستیز برخاستند و پس از چند سال غرب بویژه آمریکا ناگزیر شاه را واداشتند تا فضای نسبتاً باز سیاسی در ایران بوجود آورد، در چنین شرایطی گروههای سیاسی از جمله جبهه ملی دوّم فعال شدند و از دِل جبهه ملی جمعیت نهضت آزادی ایران به خواست بزرگانی چون آیتالله طالقانی، دکتر سحابی، مهندس بازرگان و ... متولد شد و توانست جمعی از جوانان متدین و مبارز را بخود جلب کند که پس از یکی دو سال تعدادی از آنها با جدائی از نهضت آزادی، سازمان مجاهدین خلق ایران را پایه گذاری نمودند با هدفِ مبارزه انقلابی علیه نظام شاهی. من به دلایل متعدد از جمله اینکه با عدم وابستگی به گروههای سیاسی فعالیت بیشتری علیه استبداد سلطنتی می توانستم بنمایم  با این تشکل و دیگر احزاب و گروهها همکاری تشکیلاتی نداشتم اما از آنجا که جوانهای تشکیلدهنده این سازمان و دیگر سازمانهای مبارز و آزاداندیش، علیه استبداد سلطنتی مبارزه می کردند از هیچ حمایت انسانی در حق آنها بویژه دانشجویان دریغ نمیکردم، خصوصاً پس از عضویت در هیأت علمی دانشگاه تهران که امکانات بیشتری برای کمک به دانشجویان مجاهد و مبارز در اختیارم بود. 
 
  از سالِ 1340-41 که مبارزات اجتماعی شکل دیگری بخود گرفت جمعی از روحانیون وارد صحنه مبارزه علیه استبداد شدند. مبارزات صد روزهی روحانیت در اعتراض به قانون ایالتی و ولایتی که طبق موادی از آن به زنان حق انتخاب کردن و انتخاب شدن میداد و سوگند به قرآن مجید را به سوگند به کتاب مقدس تغییر داده بود از جمله موادی بود که اعتراض روحانیت را برانگیخت . 
همین امور موجب اعتراض مراجع آن روز از جمله آیتالله خمینی قرار گرفت که با ارسال نامههای متعدد و اجتماع در مساجد و مراکز مذهبی بالاخره دولت عقبنشینی نمود و آن لایحه را پس گرفت. پس از این حادثه در سال 1342 در اعتراض به انقلاب سپید!! شاه و قانون کاپیتولاسیون بار دیگر مردم و جمعی از روحانیون و مراجع دست به اعتراض زدند و آیتالله خمینی در سخنرانیهای خود گذشته از حکومت ، اکثریت روحانیون خاموش و بیتفاوت را به شدت مورد اعتراض قرارداد.  قیام 15 خرداد سال 42 که موجب سرکوب شدید مردم شد فضای سیاسی کشور را به شدت امنیتی کرد و بسیاری از سیاسیون از جمله سرانِ نهضت آزادی و جبهه ملی در کنار آیتالله خمینی دستگیر شدند. 
 
در سال 1344 جمعی از جوانان مبارز و مذهبی که به نهضت آزادی پیوسته بودند از این جمعیت جدا و سازمان مجاهدین خلق را پایه گذاری کردند که بالاخره در سال 1350 این تشکل وارد مبارزه مسلحانه علیه رژیم شد و سران و بنیانگذاران آن قریب باتفاق دستگیر یا اعدام شدند. 

  من در عین حال که بسیاری از بنیانگذاران سازمان را می شناختم و در کنار آنها در جلسات تفسیر قرآن آیتالله طالقانی در مسجد هدایت و مسجد همت تجریش و مراکز دیگر شرکت میکردم و با آنها آشنائی و دوستی داشتم اما به دلیل اینکه بیشتر در حسینیه ارشاد همراه  دکتر شریعتی فعالیت می کردم، کمتر با تشکلهای سیاسی  در ارتباط بودم. در آن زمان تمام تلاشم این بود که استقلال فکری خودم را حفظ کنم و چنین کردم. اما در تمام این مدت مدافع و کمک کار گروههائی بودم که با ظلم و استبداد در ستیز بودند و بعلت محیط کارم که دانشگاه بود بیشتر با دانشجویان و استادان مذهبی و غیرمذهبی مبارز در ارتباط بودم از سالِ 1347 پس از سفر به اتریش برای مطالعات علمی از سوی دانشگاه تهران تا هنگام انقلاب ، ارتباطِ تنگاتنگی با انجمنهای اسلامی دانشجویان خارج از کشور داشتم و در حقیقت رابط دانشجویان داخلی و خارجی بودم. 

  در سالهای نزدیک به پیروزی انقلاب در دانشگاه و مساجد و دیگر مراکز مذهبی  علیه استبداد فعال بودم که به این دلیل بارها مشکلاتی از سوی ساواک برایم فراهم شد ، امّا به دلیل عدم وابستگی تشکیلاتی به گروههای سیاسی این مشکلات به گونه ای نبود که روند فعالیت هایم را متوقف نموده و یا کند سازد ( به کتاب شریعتی به روایت اسناد ساواک جلد سوم صفحات 484 ـ 485 ـ 489 مراجعه گردد ) . در آن زمان تعدادی از روحانیونی که پس از پیروزی انقلاب صاحب مقامات عالی در جمهوری اسلامی شدند به عدم وابستگی تشکیلاتی من به سازمانها و گروههای سیاسی بویژه گروههای مذهبی از جمله مجاهدین معترض بودند!. از تابستان سال 57 و راهپیمائی عید فطر که به خواست دانشجویان و با بهانهی بازگشائی حسینیه ارشاد صورت گرفت و بعد از تأسیس سازمان ملی دانشگاهیان ایران (تابستان 57) فعالیتهای سیاسی من بعنوان یک استاد مذهبی در داخل و خارج دانشگاه بشدت گسترش یافت و از آنجا که وابسته به هیچ گروه و دسته و سازمان و حزب خاصی نبودم نظراتم  و برنامههایم مورد پذیرش گروهها با دیدگاههای متفاوت قرار می گرفت. سرانجام  دانشگاههای سراسر کشور یکپارچه علیه دیکتاتوری قیام کردند. تا اینکه حادثه به یاد ماندنی تحصن 25 روزه استادان دانشگاه تهران (29 آذر تا 23 دیماه سال 1357) در دبیرخانه دانشگاه پیش آمد. پیامد مبارزات مردم و در راس آن دانشگاهیان و تعدادی از روحانیان بویژه آیت الله خمینی منجر به فرار شاه (26 دیماه 57) و پیروزی انقلاب در 22 بهمن سال  57 بود. انقلابی که تا حدود بسیار زیادی مرهون فعالیتهای دانشجویان و استادان و جمعی از روحانیان و توده مردم میباشد و این حقیقتی است که بر هیچ کس پوشیده نیست اگرچه گروهی آن را نپذیرند. 
 
  رابطه بسیار نزدیک من با آیتالله طالقانی و استادان و دانشجویان که یکی از علل آن  عدم وابستگیام به گروه و سازمانی خاص بود موجب شد که بعد از پیروزی انقلاب تنها کاندیدای پست بسیار حساس ریاست دانشگاه تهران معرفی شوم که جهت اطلاع بطور فشرده به آن اشاره می کنم. 

  آن روزها دانشگاه تهران بعنوان سنگر آزادی محل تجمع گروههای گوناگون با مواضع سیاسی متفاوت وکانون  بحث و گفتگو بین صاحبان اندیشه بود، و برای اینکه دانشگاه به رسالت اصلی خود که  دانش و اندیشه است بازگردد می بایست هرچه زودتر در اختیار دانشگاهیان قرار میگرفت و تعلیم و تعلم آغاز میشد تا پس از سر و سامان گرفتن دانشگاه تهران که مادر دانشگاههای سراسر کشور نام گرفته بود، دیگر دانشگاهها و مدارس و ادارات و کارخانهها و غیره وضع عادی پیدا میکرد و کشور به روال طبیعی بازمیگشت. حاکمان جدید بر آن بودند که باید در رأس دانشگاه تهران کسی قرار گیرد  که مورد تأئید گروههای سیاسی با اندیشه های گونه گون باشد. بعد از بحثهای زیاد در شورای انقلاب و دولت و دیگر مقامات ذیصلاح قرعهی کار را بنام منِ بیچاره زدند، چون همگان میدانستند من به هیچ حزب و سازمانی وابسته نیستم. 
 
روند کار از این قرار بود که اصرار مهندس بازرگان نخستوزیر و مهندس صباغیان بر قبول مسئولیت اداره دانشگاه تهران در من که بهیچوجه داوطلب اینکار نبودم مؤثر واقع نشد تا بالاخره متوسل به آیتالله طالقانی که نفوذ زیادی روی من داشت و ارادتم به ایشان بسیار بود شدند. پیک آیتالله (دکتر عبدالکریم لاهیجی) مرا پیدا کرد و نزد ایشان برد. در آنجا جز من، آقای طاهر احمدزاده، لاهیجی و چند نفر دیگر حضور داشتند. بعد از اظهار ارادتِ مجدد به جناب طالقانی، ایشان بحث ریاست دانشگاه تهران را پیش کشیدند. آیتالله اصرار داشت اینکار را بپذیرم، خدمتِ ایشان گفتم: که هرچند در انقلاب ضدسلطنتی و مبارزات ضداستبداد چون قطره ای در دل دریا حضور داشته ام و از همه چیزم بخاطر پیروزی انقلاب گذشتم، لیکن هیچگاه در اندیشه چنین مسئولیتهایی نبوده و نیستم و اجازه خواستم که همان معلم ساده باشم و در کار تدریس و تحقیق، که معتقدم از این راه خدمت بیشتری به انقلاب میتوانم بکنم بمانم ، امّا ایشان بر نظر خود بسیار مصر بودند. بالاخره بعد از بحث مفصل فرمودند: «اینکه میخواهم و میگویم امر امام است». من که آن موقع هنوز مقلد ایشان بودم چارهای جز قبول این امر نداشتم اما با این شرط که بنا به خواست و آرزوی آقای طالقانی، اولین مرکز دولتی که بصورت شورای واقعی اداره میشود دانشگاه تهران باشد، این کار را پذیرفتم  و با انتخاب اعضاء شورای مدیریت دانشگاه تهران مشغول کار شدیم . علت اصلی اصرار آقایان عضو شورای انقلاب، دولت و حتی آیت الله خمینی بر انتخاب من به این جهت بود که وابسته به هیچ گروه و دسته و سازمان سیاسی نبودم و در آن شرایطِ بسیار حساس پس از پیروزی انقلاب تنها چنین شخصی میتوانست مرکز علمی پر اهمیتی مانند دانشگاه تهران را اداره نماید.  به هرحال کارهای مملکت کم کم روی روال عادی قرار گرفت تا آنجا که مقدمات انتخابات اولین دورهی مجلس شورای ملی فراهم شد. 
 
  در همان ایام یک روز آقای دکتر مفتح که در آن موقع رئیس دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران و از دوستان و همکارانِ دانشگاهیِ قدیم من بود، به دفتر کارم آمد و از من خواست که موافقت کنم بعنوان کاندیدای مجلس شورای ملی از سوی حزب جمهوری اسلامی برای شهر تهران معرفی شوم. به ایشان پاسخ دادم که چون نمیخواهم وابسته به هیچ حزب و گروهی باشم از اینکار معذورم و خواهشِ دوست محترم و عزیز را رد کردم، هر چند ایشان پافشاری می کرد که  کاندیدای یک حزب شدن دلیل عضویت در آن حزب نیست، با این حال از پذیرش درخواست وی صرفا بدلیل پرهیز از تعلقات حزبی امتناع نمودم. 
    بد نیست به این نکته هم اشاره کنم که وقتی مرحوم دکتر بهشتی پیش از پیروزی انقلاب میخواست مقدمات تأسیس حزب جمهوری اسلامی را فراهم کند یک لیست 40 نفره بنام مؤسسین حزب تهیه کرده بود که نام من و دکتر پیمان و مرحوم دکتر سامی هم جزء 40 نفر بود. وقتی دکتر بهشتی لیست را در اختیار ما گذاشت ما سه نفر هر یک به دلیلی نپذیرفتیم و من بخاطر آنکه نمیخواستم وابسته به حزبی باشم از پذیرش این امر خودداری نمودم. 
 
  چند روز از ماجرای ملاقات با جناب دکتر مفتح نگذشته بود که مطلع شدم احزاب و گروههای سیاسی زیادی از جمله سازمان مجاهدین من را برای وکالت مجلس کاندیدا کردهاند. بلافاصله نامهای به روزنامه ها از جمله کیهان و اطلاعات فرستادم که در آن آمده بود وابسته به هیچ حزب و گروه و سازمانی نیستم و در شرایطی که هر داوطلبی کوشش میکرد آراء بیشتری به دست آورد من در تأئید عدم وابستگی خود این تکذیب نامه را منتشر کردم. شماره، تاریخ و متن نوشته ضمیمه است (اطلاعات شماره 16076 مورخ 28 بهمن 1358 و کیهان 29 بهمن 1358) (1) . لازم به توضیح است که من از سوی مردم منطقه شمیرانات طی یک جلسه عمومی که در مسجد جامع تجریش برگزار شد موظف به داوطلبی برای مجلس شورای ملی شدم. 

  چند ماه پس از ماجرای انتخابات ، صحن مقدس دانشگاهها با بهانهی انقلاب فرهنگی و اسلامی شدن مورد هجوم قرار گرفتند و بسته شدند. شورای مدیریت و شورای عالی دانشگاه تهران طی نامههائی این عمل را به زیان توان علمی و فرهنگی کشور ارزیابی کردند و با آن مخالفت نمودند . امّا کسانی که وجود دانشگاههای مستقل را مغایر سیاستهای سلطه طلبانه خود میدانستند سیل اتهام را روانه دانشگاهها و دانشگاهیان نمودند. در سالگرد بسته شدن دانشگاهها در جلسهای که از سوی دانشجویان تشکیل شده بود آثار زیانبار بسته بودن دانشگاهها در آن یک سال را تشریح کردم و طی مقالهای تحت عنوان «انقلاب فرهنگی یا کودتای فرهنگی» نظرات خودم را در این مورد مطرح کردم. صحبتهای من در آن جلسهی دانشجوئی و این مقاله همراه با این اتهام که وابسته به مجاهدین و کاندیدای آنها برای مجلس شورای ملی بودم بدون آنکه نامی از تکذیب نامه اینجانب و اعلام عدم وابستگی به گروهها و دستههای سیاسی برده شود موجب دستگیری و محکومیت قطعی اینجانب به ده سال زندان شد که از تیر ماه 60 تا مرداد 65 زندانی شدم. پس از خروج از زندان در وضعیتی که متعاقب اعتراض به اخراجم از دانشگاه،  دیوان عدالت اداری شکایت اینجانب را وارد دانست و میتوانستم مجدداً به دانشگاه برگردم اما ترجیح دادم بازنشسته شوم. 
    پس از مدتی کناره گیری از کار تدریس و تحقیق به پیشنهاد جمعی از همکارانم  در دانشگاه آزاد اسلامی بکار تدریس و تحقیق مشغول شدم. با علاقه شدیدی که به کار تحقیق داشتم اولین مرکز تحقیقات صنایع غذائی را در  یک کارخانه صنایع غذائی تأسیس کردم و حدودِ 8 سال روی عوامل سرطانزا در مواد غذائی تحقیق نمودم. کار با ماده شیمیائی (بنزن) Banzen که خود سرطانزاست برای جداسازی عوامل سرطانزا، موجب بیماریام شد و آزمایشهای متعدد نشان داد مبتلا به سرطان شدهام. یکی از دخترهایم که در تورنتوی کانادا بود پس از اطلاع از بیماریم با  اصرار مرا وادار کرد که  برای ادامهی معالجه به آنجا بروم. با زحمات زیاد پس از 25 سال موفق به دریافت گذرنامه شدم و توانستم به تورنتو بروم. پس از مدتی اقامت، دو تن از افرادی که از پیش از انقلاب با آنها آشنا بودم  و در مبارزات ضد نظام شاهی شرکت داشتند به من تلفن زدند و جویای حالم شدند. من میدانستم آنها وابسته به سازمان مجاهدین هستند اما تماس تلفنی آنها را یک امر انسانی و اخلاقی جهت احوالپرسی از یک استاد پیر و بیمار می دانستم نه چیز دیگر، آنها هم خوب میدانستند من اگر اهل ورود به تشکیلات یا سازمانی بودم اینکار را در جوانی و آن هنگام که تشکیلات آنها از امکانات بیشتری در ایران برخوردار بود و به این لحاظ  بسیاری از مقامات عالی جمهوری اسلامی آن موقع سعی در نزدیکی با آنها داشتند، به این تشکیلات وارد می شدم . 

در مدت اقامت در تورنتو تلفن های زیادی برای احوالپرسی از شاگردان و همکاران و دوستانم از نقاط مختلف اروپا و آمریکا داشتم تا اینکه چند روز پیش از بازگشت به ایران فردی که خود را فیلابی معرفی می کرد از آمریکا به من تلفن زد. من نام ایشان را شنیده بودم اما هیچگونه آشنائی با ایشان نداشتم. ضمن احوالپرسی گفت: من در آمریکا در شهری نزدیک تورنتو زندگی می کنم و دوست دارم شما را از نزدیک ببینم  و جویای حال باشم. من که او را تنها به عنوان یک ورزشکار ایرانی می شناختم موافقت کردم. ایشان همراه با یک فرد دیگر که او را نمی شناختم  بدیدن من آمدند دو سه ساعت با هم بودیم.  ضمن معرفی و شرح چگونگی حضور وی در آمریکا آگاه  شدم که عضو شورای ملی مقاومت است . در جریان گفتگو وی اظهار داشت: جای شما در شورای ملی مقاومت است و بسیاری از دوستان دانشگاهی نیز آنجا هستند. پاسخ دادم که جای من در وطنم ایران است و هیچگاه نخواسته و نمی خواهم به هیچ تشکل سیاسی وابسته باشم و انشاءالله تا آخر عمر استقلال فکری خود را حفظ خواهم کرد. ایشان خداحافظی کرد و رفت.  پیش و پس از اقامتم در  تورنتو و تماس تلفنی آن سه نفر برای احوالپرسی هیچگاه با آنها و هیچ فرد وابسته به سازمان در خارج کشور هیچگونه ارتباطی نداشتهام و ندارم و هرگونه ادعایی در این مورد را مردود می دانم و اگر سندی در این زمینه وجود دارد و وزارت اطلاعات یا هر سازمان اطلاعاتی دیگر مدعی وجود آن است، اعلام کند تا سیهروی شود هر که در او غش باشد. 

    و اما در مورد گروههای فعال سیاسی در داخل کشور افتخار میکنم که ضمن استقلال فکری با همه گروهها آشنا و دوست هستم و مناظره و تبادل اندیشه مینمایم. به افکار و اندیشههای همهی آنها احترام میگذارم و سعی کرده و میکنم با شنیدن «اقوال» آنها از بهترینشان بهره گیرم. با راست ترین و چپ ترین آنها بدور از تفکرات سیاسیِ هر یک، رابطه انسانی دارم و در صورت لزوم سخت ترین نقدها را به افکار یکدیگر می زنیم و در عین حال همراه آنها به مسافرت و گردش و کوه و مهمانی میروم و خلاصه رابطه خانوادگی داریم . به همهی انسانهائی که بخاطر آزادی و برابری و حقطلبی تلاش و مبارزه میکنند عشق میورزم و کوشیدهام همیشه خصم ظالم و یار مظلوم باشم. 
 
    و اما بی مناسبت نمی دانم به یک بند دیگر از کیفرخواست تنظیمی اشارهای داشته باشم و آن اهانت به «امام و رهبریست». فکر میکنم تنظیم کنندگان کیفرخواست تفاوت «انتقاد» و «اهانت» را از یاد بردهاند. به تمام نوشتههایم مراجعه کنید هرگز به کسی توهین نکردهام، اما انتقاد بسیار نمودهام چون اینکار را وظیفهی انسانی خود میدانم. معتقدم هر مسلمانی باید آمر به معروف و ناهی از منکر باشد. مگر امام معصوم امام علی هنگام حکومت نفرمود: یکی از حقوقِ من به شما تذکر و نقد از اعمال من است. این گفتهی امامی است (علی علیهالسلام) که ما به پیروی از او افتخار میکنیم. از این گذشته مگرآقای خمینی و آقای خامنهای بالاتر از امام  معصوم هستند که مرتکب هیچ خلاف و خطائی در دوران صدارت و رهبری نشده باشند. نقد از اعمال و کردار و گفتار آنها وظیفهی من بعنوان یک ایرانی بوده است و من اینکار را کردهام. نمیدانم با چه ملاک و میزانی کیفرخواست نویس از نوشتههای من توهین و اهانت استنباط کرده است؟ 
 
  در اینجا لازم میدانم اشارهای به سیرة پیامبر اکرم در برخورد و رفتار با مخالفین و مشرکین و منافقین در «صلح حدیبیه» داشته باشم تا راهنمائی باشد برای آنها که مدعی پیروی از راه آن پیامبر آگاهی هستند ولی با هر بهانهای منتقدین خود را منصوب به این جریان و آن جریان میکنند و به جان آنها میافتند تا آنها را از صحنه خارج کنند. 
 
خوشبختانه 60 سال زندگی سیاسی من چنان روشن و شفاف است که بسیاری از سردمداران حکومتِ اسلامی اگر غرض و مرضی نداشته باشند، میتوانند شهادت دهند که من چگونه زیستهام و چه دورانی از زندگیم را صرف مبارزه با ظلم و بیداد کردهام. حال نماینده محترم دادستان با کدام منطق دینی و عرفی من را متهم به "محاربه " کرده است را باید روشن فرمایند و اگر به اعتقاد و نظر فقهی بزرگترین فقهای شیعه به نقل از امامان معصوم « شرط تحقق محاربه اقدام مسلحانه است » اقدام مسلحانه من چه بوده است؟ و سلاح من در این اقدام چه بوده؟ من یک سلاح در دست داشتهام و دارم و آن سلاحی است که خداوند به آن قسم یاد کرده (ن والقلم و ما یسطرون) و اگر قرار است بخاطر آنچه میگویم و با قلم در دفاع از حق مینگارم سر ببازم، چه باک که اگر وظیفهی امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با ظلم و بیداد در نظام ولائی اقتضا میکند قربانی شوم، با افتخار بوسه بر طناب دار خواهم زد. 
 
صدها گل سرخ و یک گل نصرانی                   ما را ز سر بریده میترسانی
گر ما ز سر بریده میترسیدیم                        در محفل عاشقان نمیرقصیدیم
 
 
نکته بسیار مهم دیگری که باید در میان بگذارم و در کیفر خواست آمده است اینکه اینجانب پس از پیروزی انقلاب سه بار ( 12 تیر 1360 تا اواخر مرداد 1365)  و ( 21 اسفند 79 تا شهریور 1380) و ( 31 مرداد 1388 تاکنون) به جرم ضد انقلاب بودن زندانی، شکنجه و محاکمه شده ام. راستی چرا؟ بعنوان یک ضد انقلاب، در این 30 سال پس از پیروزی انقلاب چه کرده ام که سزاوار چنین مجازاتهایی باشم؟ من که نامم جزء فعالان انقلاب 1357 ثبت شده چگونه است که بنام یک ضد انقلاب دچار چنین سرنوشتی شده ام. اصولاً در نظام ولائی  تعریف انقلاب و ضد انقلاب چیست؟ می گویند هر انقلابی را با هدفها و شعارهای آن می شناسند. شعار انقلاب ضد سلطنتی سال 1357 چه بوده و با چه هدفی صورت گرفت؟ انقلاب ایران با چند هدف بوقوع پیوست: استقلال، آزادی، جمهوریت و اسلامیت ( اسلام مترقی و پویا)، مگر جز این است که معتقدان به این اصول، انقلابی و مخالفان و توطئه گران علیه این اصول ضد انقلاب هستند؟ من چه کسی هستم و جایگاهم در این تقسیم بندی کجاست؟ من که بعنوان یک ایرانی ضد ظلم و استبداد شاهد بودم بلافاصله پس از پیروزی، گروهی شعارها و اهداف انقلاب را مصادره و به جان انقلابیون واقعی افتادند چه باید می کردم، سکوت یا افشاگری؟ من  راه دوم را انتخاب کردم ( به گفته ها و نوشته هایم پس از انقلاب مراجعه کنید). مگر می شد در برابر آنهمه تجاوز به قانون اساسی و بی عدالتی سکوت کرد؟ آیا آن ده ها هزار نفر که در دهه ی 60 به زندان افتادند شکنجه شدند و اعدام گردیدند، همه علیه انقلاب یعنی آزادی، استقلال و جمهوریت و اسلامیت قیام کرده بودند؟ آنها که خودرا در صفوف انقلابیون واقعی جا زدند و با زیر پا گذاشتن آرمانهای انقلاب و تظاهر به انقلابی بودن سکان کشتی قدرت را به دست گرفتند و به جان انقلابیون راستین افتادند و هر یک را به بهانه ای ( طاغی، یاغی، منافق، مرتد، محارب و ... ) از پیش پای خود برداشتند و بر همه ی امور مسلط شدند و پس از 30 سال حکم رانی کشور را به جایی رساندند که وقتی چهار "صالح !" منتخب شورای نگهبان برای ریاست جمهوری به مناظره نشستند، اتهاماتی به یکدیگر وارد کردند که تکرار آنها برایم شرم آور است و بعد هم پس از پایان انتخابات همانها که تا دیروز قدرت را در دست داشتند و بنام جمهوری اسلامی خود را انقلابی و منتقدین را خائن و ضد انقلاب می نامیدند، به گفته جناح رقیب دزد و دروغگو و خائن ، منافق جدید و فتنه گر و عوامل بیگانه و جیره خوار آمریکا و اروپا شدند و به این سوال کسی پاسخ نداد که این همه فساد و فحشا و اعتیاد و دزدی های چند صد میلیاردی و ... را چه کسی یا کسانی بوجود آوردند؟ انقلابی ها یا ضد انقلابها؟! و امروز صاحبان ثروتهای کلان ، برجها و کاخها و ... کیانند؟ مدافعان چهار ستون انقلاب یعنی آزادی و استقلال و جمهوریت و اسلام مترقی هستند یا چپاول گرانی که هر منتقدی را ضد انقلاب می نامند و آنها را خفه می کنند تا دیگر صدای اعتراضی بلند نشود و خود را ذوب شده در ولایت فقیه می دانند و در پشت این شعار هر کاری را علیه مردم انجام می دهند؟ من کیستم؟  از چپاولگران و دزدان و دروغگویان یا از مدافعان آزادی و استقلال و جمهوریت و مردمسالاری؟ یک دادگاه عادلانه وظیفه دارد مشخص کند که آیا من باید امروز بعنوان یک ضد انقلاب  در این دادگاه حاضر شوم  یا یکی از ظالمان، آدمکشان  و چپاولگران بیت المال و خائنین و دزدان دانه درشت به جای من می نشست؟ مطمئن باشید روزی ملت به قضاوت خواهد برخاست و حکم عادلانه صادر خواهد کرد . والسلام 

 
پی نوشت:
(1) اطلاعات یکشنبه 28 بهمن ماه 1358 شماره 16076 
توضیح دکتر ملکی 
دکتر محمد ملکی رئیس دانشگاه تهران که از سوی چند گروه کاندیدای نمایندگی مجلس شورا شده است توضیحی به شرح زیر به روزنامه اطلاعات فرستاده است " ضمن تشکر از کلیه گروهها و دستجاتی که حمایت از کاندیداشدن من نموده اند بار دیگر اعلام مینمایم به هیچ گروه و دسته و سازمانی وابسته نیستم و تلاش من تنها در جهت تامین خواست های مردم یعنی برقراری جمهوری عدل اسلامی می باشد . 
*     *     * 
  
کیهان دوشنبه 29/10/1358 
دکتر ملکی 
دکتر محمد ملکی سرپرست مدیریت دانشگاه تهران که از نامزدهای مجلس شورای ملی است طی تماس با کیهان و ضمن تشکر از گروههایی که از وی حمایت و پشتیبانی کردند اعلام داشت که وی به هیچ گروه ، حزب و سازمانی وابسته نیست و بطور منفرد در انتخابات شرکت می کند