Wednesday, July 20, 2011

میرحسین عزیز ، هنوز هم مادر سهراب به امید تو می خنده.....

د لم تنگه که شالت رو دوباره سبز بندازي

دلم دلتنگه حرفاته : که فردامون و ميسازي

 دلت لبريز از خونه ولي مردونه ايستادي

بريدن پاتو از خونه ، نميدونن نيفتادي

نميدونن تو زندون هم ، نه کم ميشي نه ميميري

هنوزم دست بانو رو بلند و سبز ميگيري

دلم از دستشون خونه ، هموناييکه بي رحمن

از آزادي چه ميدونن فقط باتومو ميفهمن

هنوزم توي روزي که ندا روي زمين افتاد

يه سبز ساده مي پيوشيم ، بدون حرف بي فرياد

هنوزم پيرمردامون تو دستاشون يه دستبنده

هنوزم مادر سهراب ، به اميد تو ميخنده

يه روزي ميشه اين کابوس ، از اين بي خوابي رد ميشه

يه روز دست اين ملت ، از اين زندونا رد ميشه

يه روزي که تو ميدوني ، مياد و دور نميمونه

همه دنياي من شاهد ، که حرف زور نميونه
... میرحسین کجایی دلم تنگته
http://0111music14.com/3031-Arya-Aramnejad---Deltangi

No comments:

Post a Comment